14. سفارش لقمان به پسر خويش، براى رعايت اعتدال در راه رفتن:
وَ اقْصِدْ فِي مَشْيِكَ
...
لقمان (31) 19
15. كاستن از طنين صدا، از سفارشهاى لقمان به پسر خويش:
... وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ ...
لقمان (31) 19
نيز---)
همين مدخل، حكمت لقمان
لِمَك بن متو شلخ
---) نوح (ع)
لَنگ
لنگ، آن كه پاى او بِلَنگَد، كسى كه يك پاى كوتاه يا شكسته دارد،
شَل، اعرج، «2» به عربى اعْرَج و پاى معيوب را
گويند، «3» كسى كه در راه رفتن به يك طرف مايل
شود به سبب عيبى كه در پايش دارد. «4» در اين مدخل از واژه «اعْرَج» استفاده شده است.
آسانگيرى بر لنگ---) همين مدخل، احكام لنگ
(1) . «صَعَر» در لغت به معناى «متمايل كردن گردن به سويى است» و
معناى باب تفعيل آن [تصعير]، متكبّرانه سرگرداندن و گردنفرازى كردن است. (مفردات،
ص 484، «صعر»)