65) حاضر نشدن منافقان در جنگ احد حتى با انگيزه دفاع از حريم خود:
وليعلم الّذين نافقوا وقيل لهم تعالوا قتلوا فى سبيل اللّه أو
ادفعوا قالوا لو نعلم قتالًا لَّاتَّبعنكم هم للكفر يومئذ أقرب منهم للإيمن يقولون
بأفوههم مّا ليس فى قلوبهم واللّه أعلم بما يكتمون.
آلعمران (3) 167
موقعيّت جغرافيايى غزوه احد
66) نزديك بودن صحنه غزوه احد به مدينه:
وإذ غدوت من أهلك تبوّئ المؤمنين مقعد للقتال واللّه سميع عليم.[2]
آلعمران (3) 121
مؤمنان در غزوه احد
استقامت مؤمنان در غزوه احد
67) پايدارى و استقامت عدّهاى از مؤمنان در جنگ احد:
وما محمّد إلّارسول قد خلت من قبله الرّسل أفإين مّات أو قتل
انقلبتم على أعقبكم ومن ينقلب على عقبيه فلن يضرّ اللّه شيا وسيجزى اللّه
الشَّكرين.[3]
آلعمران (3) 144
68) دستور خداوند به تقواپيشگى مؤمنان در جنگ احد:
ولقد نصركم اللّهببدر وأنتم أذلّة فاتّقوا اللّه لعلّكم تشكرون.[4]
آلعمران (3) 123
امتحان مؤمنان در غزوه احد
69) جنگ احد، امتحانى الهى براى متمايز شدن مؤمنان از منافقان:
مّا كان اللّه ليذر المؤمنين على مآ أنتم عليه حتّى يميز الخبيث
من الطّيّب ....[5]
آلعمران (3) 179
70) كارزار احد، صحنهاى براى امتحان و تصفيه مؤمنان از سوى خدا:
[1] در شأن نزول آيه نقل شده كه عبداللَّه بن ابى و حدود سيصد نفر
منافق از بين راه يا از احد، به مدينه بازگشتند (مغازى واقدى، ج 1، ص 219)، و نيز
شيخ طوسى مىگويد: آيه درباره منافقانى نازل شد كه در جنگ احد شركت نكردند.
(تبيان، ذيل آيه)
[2] از جمله «غدوت من اهلك» استفاده مىشود كه ميدان جنگ در همان
نزديكىهاى خانه پيامبر (ص) بوده است. (الميزان، ذيل آيه)
[3] از عبارت «و من ينقلب ... و سيجزى اللَّه الشّاكرين» مىتوان
استفاده كرد كه عدّهاى از اصحاب و ياران پيامبر با وجود همه سختىها و شكست و
شايعه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله همچنان استقامت ورزيدند. (الميزان، ذيل آيه)
[4] «فاتّقواللَّه» (در ثبات با رسول خداوند (ص) تقوا پيشه كنيد)
«لعلكم تشكرون». تا خداوند، نعمت ديگر (غير از نعمت پيروزى جنگ بدر)، يعنى پيروزى
در احد را نصيب شما كند. و شما در ازاى آن، شكر خداوند را به جاى آريد. (الكشّاف،
ذيل آيه)
[5] برداشت براساس شأن نزول نقل شده در ذيل آيه فوق است كه در آن
مؤمنان از پيامبر (ص) درباره علامت شناخت مؤمن از منافق پرسيدند كه در پاسخ آنان
اين آيه نازل شد. (مجمعالبيان، ذيل آيه)