صَفيّه بنت حُيى بن اخطب، و از همسران پيامبر صلى الله عليه و آله
وى در غزوه خيبر به اسارت درآمد و سپس پيامبر صلى الله عليه و آله وى را به همسرى
برگزيد.[1] مفسّران آيات 28 و 29 احزاب (33) را
درباره تقاضاهاى همسران پيامبر صلى الله عليه و آله از جمله صفيّه دانستهاند كه
افزايش نفقه را طلب كردند و رسولخدا صلى الله عليه و آله ضمن مقاومت در برابر
زيادهطلبى آنان، ايشان را بين سازگارى با وضع موجود يا طلاق مخيّر كرد.[2] نيز مقصود از «ترجى من تشاء منهنّ»
در آيه 51 همين سوره را كه حاكى از تخيير پيامبر صلى الله عليه و آله در همخوابگى
با همسرانش است را درباره وى دانستهاند.[3] همچنين برخى مفسّران شأن نزول آيه 11 حجرات (49) را درباره وى
دانسته كه مورد تمسخر ديگر زنان قرار مىگرفت و با نزول آيه زنان نيز از مسخره
كردن يكديگر نهى شدند.[4]
صلح
صلح، از بين بردن نفرت بين مردم؛[5] تراضى بين متنازعين؛[6] [معادل فارسى آن آشتى است] آشتى يعنى ترك جنگ، رنجشى را فراموش كردن، سازش مقابل جنگ.[7] مقصود از صلح در اين مدخل، قرار داد
ترك مخاصمه و دست برداشتن از جنگ با توافق طرفين است. در اين مدخل از واژههاى «صلح»،
«سلم»، «عهد» و مشتقّات آنها استفاده شده است.
اهمّ عناوين: احكام صلح، پيمان صلح، صلح با كافران، صلح مسلمانان و
موانع صلح.
احكام صلح
1. لزوم پذيرش صلح مطرح شده از سوى كافران، در صورت احراز صلحطلبى
آنان و نداشتن قصد فريبكارى:
[8] . «جنح» ميل و اقبال به چيزى است. (ترتيبالعين، ج 1، ص 320،
«جنح»؛ لسانالعرب، ج 2، ص 378، «جَنح». «سَلَمْ» يعنى صلح. (مفردات، ص 423،
«سلم»؛ مجمعالبيان، ج 3-/ 4، ص 136) مقصود اين است كه اگر واقعاً احراز كرديد كه
كافران با پيشنهاد صلح، قصد زندگى مسالمتآميز دارند، بپذيريد
[9] . برخى «واو» در «و أنتم الأعلون» را براى حال دانستهاند؛
يعنى در حالى كه غلبه با شماست، دشمن را به مصالحه دعوت نكنيد. (مجمعالبيان، ج
9-/ 10، ص 162؛ المحرر الوجيز، ج 5، ص 122)