سرقت به معناى دزدى كردن، دزدى[2] و برداشتن مخفيانه چيزى كه حق برداشتن آن را ندارد،[3] و در اصطلاح شرع، برداشتن چيزى از
محلّ مخصوص و به اندازه مخصوص است. در اين مدخل از مادّه
«سرق» و مشتقّات آن و شأن نزول بعضى آيات استفاده شده است.
اهمّ عناوين: اتّهام سرقت، حدّ سرقت، كيفر سرقت.
آثار سرقت
1. خيانت
1. سرقت، سبب خيانت به خويشتن و قرار گرفتن در زمره خائنان:
... وَ لا تَكُنْ لِلْخائِنِينَ
خَصِيماً وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ
لا يُحِبُّ مَنْ كانَ خَوَّاناً أَثِيماً.[4]
[4] . مقصود از «خائنين»، «اباطعمه» و قوم اويند كه پس از سرقت
«اباطعمه»، درصدد نفى سرقت از وى و نسبت دادن به ديگران برآمدند. (مجمعالبيان، ج
3-/ 4، ص 160-/ 161 و 163)
[5] . با توجّه به اينكه فرزندان يعقوب، مفسد بودن خود را نفى
كرده، سپس گفتند: «ما كنّا سارقين» مىتوان فهميد كه سرقت، مصداق روشنى از فساد
است