خير، چيزى است كه مورد رغبت همگان باشد؛ مانند عقل، عدل، فضل، چيز
نافع، و ضدّش شرّ است. خير بر دو گونه است: «مطلق»، و آن چيزى است كه در هر حال و
نزد هر كسى مورد رغبت باشد و خير و شرّ «مقيّد»، و آن اينكه براى يكى خير، و براى
ديگرى شرّ باشد؛ مانند مال. خير و شرّ بر دو وجه گفته مىشود:
يكى اينكه اسم باشد، مانند «و لتكن منكم أُمّةٌ يدعون إلى الخير»،[1] و دوم اينكه وصف باشد و فرض وصف
بودن بر معناى افعل تفضيل است؛ مثل «نأت بخير منها»[2].[3] در اين مدخل از خير با همه اقسامش
(مطلق و مقيّد، اسمى و وصفى در آنجا كه به نوعى در مقابل شرّ قرار گرفته و يا نفى
شرّ باشد) و از همين واژه و مشتقّات آن و از بعضى آيات با توجّه به روايات يا
قراين استفاده شده است.
اهمّ عناوين: بهرهمندى از خير، پندار خير، خير بودن همسر، علم به
خير، كسب خير، مصاديق خير، منشأ خير و موانع خير.
اجتناب از خير
1. اجتناب كافران از خير (توبه)، موجب عذاب دردناك الهى براى آنان:
[4] . «ان تبدوا خيراً» يعنى اگر نسبت به كسى كه به شما احسان
كرده، سخن خوب داشته باشيد، و «أو تخفوه» يعنى يا اظهار خير را ترك كنيد و آن را
آشكار نكنيد. (جامعالبيان، ج 4، جزء 6، ص 7)
[5] . «خيرات حسان» يعنى زنانى داراى اخلاق خير و نيكو صورت.
(مجمعالبيان، ج 9-/ 10، ص 319)