خويشاوندى، قرابت، نسبت، خويشى، رحم و خويشاوند، كسى است كه به
واسطه نسبت يا از طرف پدر يا مادر و جز آن به شخص نزديك باشد.[1] مصاديق آن مانند: عمو، خاله، دايى
و ... هر يك داراى مدخل مستقل است و در اين مدخل تنها به كليّات اكتفا شده و از
مشتقّات «قرب»،
«رحم»، و واژه «نسب»، «صهر»،
«إلّ»، «رهط»،
«عشيره» و از جملههايى كه بر خويشاوندى دلالت مىكند، استفاده شده است.
اهمّ عناوين: آثار خويشاوندى، اقسام خويشاوندى، ترجيح خويشاوندى،
حقوق خويشاوندى، خويشاوندان، رابطه خويشاوندى.
[1] . لغتنامه، ج 6، ص 8923- 8924، «خويشاوند» و «خويشاوندى»
[2] . «أقربون» يعنى قرابت بسيار نزديك و لذا از ميان «أقربا»،
«أولىالقربى» و «أقربون» و امثال آنها در اينجا كلمه «أقربون» را انتخاب كرد،
چرا كه دلالت مىكند بر ملاك ارث و اينكه اگر وارث ارث مىبرد به دليل نزديك بودن
به ميّت است. (الميزان، ج 4، ص 199)
[3] . مقصود از «أولواالأرحام بعضهم أولى ببعض» اولويّتدر ارث
بردن است. (الميزان، ج 16، ص 277)
[4] . «رهط» يعنى عشيره و فاميل و خويشاوند. (مجمعالبيان، ج 5- 6،
ص 284)