[1] . در اينكه «ولا يأب الشهداء» در مورد تحمل شهادت است يا اقامه
آن و يا هر دوى آن اقوالى وجود دارد، ولى مناسبتر اين است كه بگوييم در مورد تحمل
است، زيرا سخن در همين مورد است و نهى از اباء مستلزم امر به تحمل است، ليكن اين
امر واجب كفايى است، اما اگر غير ايشان شاهدى وجود نداشته باشد واجب عينى خواهد
بود. (كنز العرفان، ص 417)
[2] . «ممن ترضون من الشهداء» يعنى مردان و زنانى كه مرضىّ در دين
باشند و اين اشاره به اشتراط عدالت است. (همان)
[3] . در اينكه نهى «و لا يأب كاتب ان يكتب» نهى تحريمىاست يا غير
تحريمى دو قول است. اگر نهى براى تحريم باشد كتابت واجب است و در اينكه اين وجوب
عينى است يا كفايى نيز دو قول است، ولى بهتر اين است كه [بگوييم] كتابت بر عارف
به آن مستحب عينى و واجب كفايى است. (همان، ص 413)
[4] . «ديون ضررى» به بدهكاريهايى گفته مىشود كه ميت براى ضرر زدن
به ورثه به آنها اقرار كرده، يا وصيّت نموده است. (مجمع البيان، ج 3- 4، ص 29)