قابل ذكر است، برداشت حكم مولوى از آيات، در صورتى است كه مولوى بودن
مستلزم تحصيل حاصل و يا تسلسل نباشد چنانكه وجوب معرفت و وجوب اطاعت خدا،
اينگونهاند زيرا وجوب معرفت خدا به عقل مسلّم فهميده مىشود و اگر وجوب آن مولوى
باشد، الزام به چيزى خواهد بود كه از طريق عقل حاصل شده است. بر اين اساس است كه
اصوليان در اينگونه موارد معتقدند كه حكم ارشادى است.
[1] و استفاده حكم از قصص قرآنى يا به صورت گزارش احكام شرايع پيشين است
كه قابل ترديد نيست، يا به صورت اثبات استمرار احكام شرايع پيشين در اسلام، كه
تنها در مواردى استفاده مىشود كه حجّت شرعى بر آن وجود داشته باشد. از آيات
اخلاقى نيز متناسب با قراين، حكم استفاده شده است؛ چنانكه خداوند عبادالرحمان را
پس از ستايش، وعده پاداش داده است: «وَ عِبادُ الرَّحْمنِ
الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ
قالُوا سَلاماً* أُوْلئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا وَ يُلَقَّوْنَ
فِيها تَحِيَّةً وَ سَلاماً»[2] كه از آن مىتوان حكم الهى را درباره تواضع، عفو و ... برداشت نمود.
در اين مجموعه- بر اساس شيوه رايج در فرهنگ قرآن- علاوه بر احكام،
امور مرتبط با احكام از قبيل فلسفه حكم، عمل به حكم، آثار و زمينههاى عمل به آن و
... نيز مطرح شده است.
شايان توجّه است كه هدف از برداشتها در موضوع حكم تنها ارائه
اطّلاعات قابل استفاده براى پژوهشگران است نه صدور حكم براى مكلّفان.
همچنين گزينش عناوين و نمايهها، تنها شامل ابواب فقهى رايج نمىشود،
بلكه عناوين ديگرى را كه به نوعى بتوان براى آن حكمى از قرآن استفاده كرد، نيز
شامل مىشود.