وَ لا يَرْتابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ
وَ لِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْكافِرُونَ ما ذا أَرادَ
اللَّهُ بِهذا مَثَلًا كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ
وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَ ما هِيَ إِلَّا ذِكْرى
لِلْبَشَرِ.
مدثر (74) 31
جنون
جنون، از مادّه جنّ، در اصل به معناى پنهان ماندن چيزى از حسّ است.[1] به انسان ديوانه از اين جهت مجنون
مىگويند كه چيزى ميان عقل و نفس او مانع مىشود و عقل او را مىپوشاند.[2] مقصود ما، در اين مدخل معناى دوم
است كه از واژههاى «جنّه»،
«سُعُر»، «مجنون»، «مفتون»
و جملاتى مانند «يتخبّطه الشيطان» و «استهوته الشياطين» استفاده شده است.
احكام جنون
1. املاى اسناد دَيْن و مبادلات اقتصادى از سوى ديوانه، فاقد اعتبار:
[3] . مقصود از «ضعيف» در آيه ياد شده «ضعيفالعقل» و يا «مجنون»
است؛ چنان كه جمله «لايستطيع ان يمل» نيز مجنون را شامل مىشود. (مجمعالبيان، ج
1-/ 2، ص 682)
[4] . گفته شده: «سُعر» به معناى كمخردى و جنون است.
(مجمعالبيان، ج 9-/ 10، ص 289) با در نظر گرفتن اينكه آنان پيروى از صالح عليه
السلام را ديوانگى مىپنداشتند، استفاده مىشود كه هدف، خود صالح عليه السلام است؛
يعنى ما چطور از يك ديوانه پيروى نماييم