حُزْن و حَزَن، نقيض فرح و سرور، و جمع آن احزان است.[1] در اين مدخل از واژههاى «ابلاس»،
«اسف»، «اسى»،
«حزن» و برخى مشتقّات آنها، «غم»، «غيظ»،
«كرب» و برخى مشتقّات «كظم»، «ويل» و جملات مفيد معناى حزن استفاده شده
است.
اهمّ عناوين: آثار حزن، حزن در جهنّم، حزن در قيامت، رفع حزن، عوامل
حزن، مصونيّت از حزن.
آثار حزن
1. آرزوى مرگ
1. آرزوى مرگ از زبان مريم عليها السلام، به هنگام درد زايمان، در پى
حُزن و اندوه وى، بر اثر ترس از متّهم شدن:
وَ لا عَلَى الَّذِينَ إِذا ما أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ
لا أَجِدُ ما أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْا وَ أَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ
الدَّمْعِ حَزَناً أَلَّا يَجِدُوا ما يُنْفِقُونَ.
توبه (9) 92
5. رفع اندوه
5. اندوه مجاهدان غزوه احد، به دليل نافرمانى و شكست در آن، سبب رفع
اندوه آنان در دست نيافتن به غنايم جنگى:
إِذْ تُصْعِدُونَ وَ لا تَلْوُونَ عَلى أَحَدٍ وَ الرَّسُولُ
يَدْعُوكُمْ فِي أُخْراكُمْ فَأَثابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِكَيْلا تَحْزَنُوا
عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا ما أَصابَكُمْ ... [2]
آلعمران (3) 153
6. هجوم پى در پى غم و افزونى آن بر يكديگر، ازبينبرنده غمهاى
پيشين: