اين تفاوت
تعبير كه گاهى تعليم بر تربيت مقدّم است و گاه تربيت بر تعليم ظاهراً به خاطر آن
است كه اين دو در يكديگر تأثير متقابل دارند. علم سرچشمه تربيت و رشد اخلاقى است،
و رشد و تربيت نيز در مراحلى مىتواند سرچشمه فراگيرى علم بيشتر باشد.
بنابراين
هركدام زمينه ساز ديگرى در يك مرحله هستند، و اين است معناى تأثير متقابل آنها در
يكديگر (شرح اين موضوع به خواست خدا در بحث زمينههاى شناخت خواهد آمد).
[1]
***
24- علم سرچشمه صبر و شكيبايى است
«وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلى مالَمْ تُحِطْ بِهِ
خُبْراً؛ تو چگونه مىتوانى در برابر چيزى كه از آن آگاه نيستى شكيبا باشى؟!»
(كهف 68)
اين سخن را
آن مرد عالم الهى (خضر) به موسى بن عمران گفت، در آن هنگام كه موسى به سراغ او آمد
و از او تقاضا كرد كه از علومش به وى تعليم دهد، و خضر به او گفت تو نمىتوانى با
من شكيبايى كنى، چرا كه اسرار و رموز كارهاى مرا نمىدانى، و همين عدم آگاهى مايه
عدم شكيبايى تو است!
اين تعبير به
خوبى مىرساند كه آگاهى سرچشمه شكيبايى است، و ناآگاهى موجب بىصبرى و ناشكيبايى
خواهد بود.
البته صبر و
شكيبايى نيز به نوبه خود مىتواند سرچشمه علم و آگاهى بيشتر گردد و به اين ترتيب
اين دو نيز در يكديگر تأثير متقابل دارند، چنانكه قرآن در چند آيه مىگويد:
«انَّ فى ذلِكَ لآياتٍ لِكُلِّ صَبّارٍ
شَكُوُرٍ؛ در اينها آيات و نشانههايى است براى هر صبر كننده شكرگزار»
(ابراهيم 5، لقمان 31، سبا 19، شورا 33)
[1]. در حديثى از
اميرمؤمنان مىخوانيم كه درباره علم فرمود: «و من ثمراته التقوى، و اجتناب الهوى و مجانبة الذنوب؛ از ثمرات علم تقوى و دورى از هوا پرستى و كنارهگيرى از
گناه است» (بحارالانوار، جلد 78، صفحه 6).