مسلماً هرجا
علم است الزاماً تقوا نيست، چرا كه عالم بى عمل نيز پيدا مىشود، ولى بدون شك علم
مقدمهاى و زمينهاى است براى تقوا و از سرچشمه هاى اصلى آن محسوب مىشود. علم
غالباً تقوا را همراه مىآورد، علمى كه سرچشمه ايمان است، سرچشمه تقوا نيز خواهد
بود، و به عكس جهل غالباً عامل بىتقوايى و نا پرهيزگارى است.
[1]
آنها كه از
علم و دانش بهره داشتند گفتند: واى بر شما! پاداش الهى براى كسانى كه ايمان
آوردهاند و عمل صالح انجام مىدهند بهتر است، اما جز صابران آن را دريافت
نمىدارند» (قصص 80)
اين آيه كه
در اواخر سوره قصص در داستان قارون آمده، نصيحت علماى بنىاسرائيل را به توده مردم
نقل مىكند، همان مردمى كه وقتى نمايش ثروت قارون آن ثروتمند خودخواه را ديدند
آرزو كردند كه اى كاش آنها به جاى قارون بودند!
هنگامى كه
عالمان وارسته بنىاسرائيل اين صحنه را كه بيانگر دنياپرستى شديد آن گروه بود
تماشا كردند بر آنان بانك زدند كهاى واى بر شما دنيا پرستان! فريب اين زرق و برق
را نخوريد، اگر ايمان و عمل صالح داشته باشيد پاداشهاى الهى در هر دو جهان از همه
اينها بهتر و برتر است، ولى براى رسيدن به اين پاداشها صبر و شكيبايى و عدم تسليم
در برابر زر و زور لازم است.
[1]. اميرمؤمنان عليه السلام مىفرمايد:
«اعْظَمُ النّاسِ عِلْماً اشَدُهُمُ خَوُفاً مِنَ اللَّه؛ آنكس كه
علمش از همه بيشتر است خدا ترسيش از همه شديدتر مىباشد» (غرر الحكم، حكمت 326).