عقل آنها افكند، و اين وسائل معرفت به حال آنها مفيد واقع نشد، و سرانجام همان
عذابهايى را كه به باد استهزا مىگرفتند، دامانشان را گرفت.
اين آيه نيز تأكيد مىكند كه تكذيب و انكار پى در پى آيات الهى، سبب شد كه اين
قوم درك و معرفت را از دست دهند، چشمها ظاهراً باز و گوشها شنوا، و از نظر فكرى
نيز ظاهراً عاقل بودند، ولى در واقع پردهاى روى آنها افتاده بود، و لذا اين وسائل
و ابزار و منابع شناخت به حال آنها سودى نبخشيد و عذاب الهى آنها را در هم كوبيد و
نابود ساخت.
«يَجْحَدُوْنَ» از ماده «جُحُودْ» در اصل به معناى نفى كردن چيزى است كه انسان به آن يقين دارد، يا اثبات چيزى
كه به نفى آن ايمان دارد، و به تعبير ديگر انكار واقعيتها از روى عمد و آگاه است. [1]
تجربه نشان مىدهد كه اگر انسان به چنين كارى ادامه دهد، كم كم مسائلى را كه
قطع به آن داشت، شكل مشكوك به خود مىگيرد، و اگر باز هم ادامه دهد تشخيص او
دگرگون مىشود و باطل را واقعيت مىپندارد.
اين كار يعنى انكار واقعيتها توأم با آگاهى سرچشمههاى مختلفى ممكن است داشته
باشد: گاه از لجاجت ناشى مىشود، گاه از تعصب، گاه از كبر و غرور، گاه از علاقه به
حفظ منافع مادى كه به خاطر آشكار شدن حقيقتى به خطر مىافتد، و گاه به خاطر شهوات
ديگر، ولى به هر حال اين اثر را دارد كه بر اثر تداوم حجابى براى عقل و فطرت
مىشود و تشخيص را وارونه مىكند.
16- حجاب ضخيم پندار
پيروى از گمانهاى بىاساس و پندارهاى باطل و خيالبافى نيز تدريجاً عقل آدمى
را دگرگون مىسازد، و او را از معارف ناب و خالص منحرف مىكند و پرده بر چشم و گوش
او مىافكند.
[1]. مفردات راغب ماده جحد- جوهرى نيز
مىگويد: «الجُحُوْدُ: الْانْكارُ مَعَ الْعِلْمِ»- مجمع البحرين نيز همين معنا را
در ماده جحد ذكر كرده است.