و گروهى ديگر قرآن را مىخوانند و دوايش را بر دردهاى قلبشان مىنهند، با آن
شب بيدار مىمانند (و عبادت مىكنند) و روز را تشنه مىمانند و روزه مىگيرند، به
وسيله آن در مساجدشان قيام مىكنند، و از بستر برمىخيزند، خداوند عزيز جبار به
وسيله آنها بلاها را دفع مىكند و با آنان بر دشمنانش هجوم مىبرد، و به خاطر آنان
خداوند باران از آسمان نازل مىكند، ولى به خدا سوگند اين گونه قاريان قرآن از
كبريت احمر (گوگرد سرخ) كمياب ترند (فَوَاللَّهِ
لَهؤُلاءِ فِى قُرّاءِ الْقُرآنِ أَعَزُّمِنَ الْكِبْرِيْتِ الأَحْمَرِ)[1]
14- حجاب ارتداد
نخست به آيه زير گوش جان فرا مىدهيم:
«اتَّخَذُوا ايْمانَهُمْ جُنَّةً
فَصَدُّوا عَنْ سَبِيْلِ اللَّهِ انَّهُمْ ساءَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ- ذلِكَ
بِانَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا
يَفْقَهُوْنَ» (منافقون/ 2 و 3).
«آنها (منافقان) سوگندهايشان را سپر
ساختهاند تا مردم را از راه خدا باز دارند، آنها كار بدى انجام مىدهند- اين به
خاطر آن است كه نخست ايمان آوردند، سپس كافر شدند- لذا بر دلهاى آنها مهر نهاده
شده است به همين دليل چيزى نمىفهمند».
تفسير و توضيح
اين آيات ناظر به حال منافقان است، گرچه نفاق خود يكى از حجابهاى معرفت است
ولى قرآن در اينجا تكيه بر مطلب ديگرى مىكند، مىگويد: آنها در آغاز ايمان
آوردند، سپس راه كفر را پيش گرفتند لذا بر دلهايشان مهر نهاده شد، به گونهاى كه
قادر به درك حقيقتى نيستند.
در اينكه آنها چه اشخاصى بودند؟ گروهى از مفسّران معتقدند آنها گروهى بودند
كه ظاهراً ايمان آوردند ولى در باطن كفر مىورزيدند.
[1]. اصول كافى، جلد 2، صفحه 627 كتاب
فضل القرآن، باب النوادر، حديث 1.