همين معنا در داستان برادران يوسف آمده است، هنگامى كه يوسف را در چاه افكندند
و پيراهن او را با خونى دروغين آغشته كرده براى پدر آوردند و مدعى بودند گرگ يوسف
را خورده و ما در گفتار خود صادقيم، پدر پير روشن ضمير به آنها گفت: «بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً؛ هواى نفس شما اين كار را براى شما زينت داده است» (يوسف/
18).
يعنى شما خيال مىكنيد با اين جنايت بزرگ كار صحيحى انجام دادهايد، و با
فقدان يوسف جاى او را در قلب پدر خواهيد گرفت و يوسف براى هميشه از بين خواهد رفت
غافل از اينكه با دست خود مقدمات عزت و سلطنت او را فراهم مى سازيد، و جاى او نيز
در قلب پدر براى هميشه خالى خواهد ماند تا «بار ديگر گمشده پيدا شود».
جالب اينكه در آيات قرآن گاه اين تزيين به شيطان نسبت داده شده، و گاه به
نفس، و گاه به صورت فعل مجهول آمده، و گاه به خداوند مانند: «انَّ الَّذِيْنَ لايُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ زَيَّنا لَهُمْ اعمالَهم»؛ كسانى كه ايمان به آخرت نمىآورند و از حساب و جزا و
دادگاه عدل الهى بىخبرند اعمالشان را در نظر آنها زينت مىدهيم» (نمل/ 4) و اينها
در واقع همه به يك چيز باز مىگردد، مقدمات كار از خود انسان شروع مىشود، و شيطان
به آن دامن مىزند، و از آنجا كه خداوند مسبب الاسباب و آفريننده اين علت و
معلولهاست نتيجه فعل نيز به او نسبت داده مىشود، حكمت او نيز ايجاب مىكند كه
چنين افرادى به چنان سرنوشتى گرفتار شوند، و چه دردناك است حال كسى كه زشتىها در
نظرش زيبايى جلوه كند.
***
در سوّمين آيه سخن از نخستين مراحل انحراف قلب است، و بعد از آنكه آيات قرآن را به «محكمات» (آياتى كه
مفاهيم آن كاملًا روشن است) و «متشابهات» (آياتى كه معناى آن پيچيده است) تقسيم مىكند مىفرمايد:
راسخان در علم و دانش به همه اين آيات ايمان مىآورند (و آيات متشابه را به
كمك آيات محكم تفسير مىكنند) ولى آنها كه قلبشان داراى «زيغ» و «انحراف»