سرچشههاى بزرگ معرفت، پرده برمى دارد، تا آنجا كه منتهى به از كار انداختن
آنها مىشود.
مرحله دوّم بحث از جزئيات و خصوصيات و بررسى يك يك اين
موانع و آفات است، و آيات قرآن، در اين زمينه، بحث گسترده و لطيف و بسيار آموزندهاى
دارد.
نخست به سراغ مرحله اوّل مىرويم: جالب اينكه قرآن مجيد به قدرى دقيق از نفوذ
تدريجى و مرموز اين آفات، سخن مىگويد كه رهروان راه معرفت و علم و دانش را كاملًا
به اين خطرات بزرگ آشنا مىسازد، و پى در پى هشدار مىدهد، مبادا عمرى در
بيراههها در جستجوى آب، به دنبال سراب باشيم، و بعد از سالها تلاش در طريق
دستيابى به حقيقت، سر از باطل درآوريم.
***
اكنون به اتفاق هم به بررسى آيات فوق
مىپردازيم:
در آيه اوّل و دوّم، سخن از تزيين اعمال آدمى است، اين تزيين گاهى به وسيله شيطان صورت مىگيرد
(همانگونه كه در آيه دوّم آمده) و گاه به وسيله ذهنيات خود انسان يا هر عامل ديگر
(همانگونه كه در آيه اوّل به صورت سربسته و فعل مجهول مطرح شده) مىفرمايد: «آيا
كسى كه عمل بدش براى او تزيين شده و آن را زيبا مىبيند، همانند كسى است كه اين
چنين نيست، مسلّم است نفر اوّل به سوى پرتگاه پيش مىرود، در حالى كه نفر دوّم، در
صراط مستقيم الهى است، و اگر كار بدى از او سر زده، فوراً به فكر توبه و بازگشت و
جبران خواهد بود.
و در آيه دوّم اضافه مىكند كه نخست قلب انسان سخت و انعطافناپذير مىشود و
به دنبال آن، آماده براى پذيرش وسوسههاى شيطانى و زشتىها در لباس زيبايىها
نمايان شده است، و اينجا است كه مىبينيم گروهى از مردم نه تنها از اعمال زشت
خود، ناراحت نيستند، بلكه گاه به آن افتخار و مباهات مىكنند، و اصرار در منطقى و
مفيد بودن آن نيز دارند.