اگر غربىها اصرار بر اين معنا دارند دليلش آن است كه جهان ماوراى طبيعت را
منكرند، ولى هيچ مسلمانى با داشتن ديدگاه اسلامى و ايمان به عالم وسيع ماوراى
طبيعت نبايد از آنها دنباله روى كرده و اصرار بر توجيه طبيعى براى همه اين مسائل
داشته باشند.
متأسفانه آثار سوء اين دنباله روى در بسيارى از نوشتههاى امروز كه عمدتاً
متعلق به كسانى است كه تحصيلات خود را در غرب گذراندهاند و اطلاعات اسلامى آنها
نسبت به آن ضعيفتر است ديده مىشود.
***
5- پيامبر چگونه يقين مىكند وحى از
سوى خداست؟
از جمله سئوالاتى كه درباره وحى مطرح است سئوال فوق است كه چگونه نخستين بار
كه وحى بر پيامبر نازل مىشود يقين پيدا مىكند كه از سوى خدا است، نه القائات
شيطانى؟ سرچشمه اين علم و يقين كجاست؟
پاسخ اين سئوال روشن است، زيرا گذشته از اينكه پيامهاى رحمانى با القائات
شيطانى از نظر محتوا و ماهيت، زمين تا آسمان فرق دارد، و محتواى هريك معرّف آن
است، بايد گفت: هنگامى كه پيامبر با جهان ماوراى طبيعت يا پيك وحى تماس پيدا
مىكند با شهود درونى اين حقيقت را به وضوح در مىيابد كه ارتباط او با خداست،
درست همانند اينكه ما قرص خورشيد را مىبينيم، اگر كسى بگويد شما از كجا مىدانى
كه الان در بيدارى قرص آفتاب را مىبينى؟
شايد خواب باشى!، مسلماً به چنين گفتهاى هرگز اعتنا نمىكنيم، چون احساسى را
كه داريم براى ماقطعى و غير قابل ترديد است.
به گفته مرحوم علامه طباطبايى در تفسير آيه: «فَلَمّا أَتاهَانُودىَ يا مُوسى إِنّىِ أَنَاْ رَبُّكَ» (طه/ 11 و 12) «هنگامى كه پيامبر و رسول خدا اوّلين بار با
وحى و رسالت مواجه مىشود هيچ شك و ترديدى براى او باقى نمىماند كه وحى كننده
خداوند سبحان است، بىآنكه احتياج به بررسى و استدلال و اقامه حجت