الاول:
تنصيصهم بان
اللفظ
الفلانى
موضوع للمعنى
الفلانى و ان
استعماله فى
الفلانى خلاف موضوعه»[1]
[1]ميرزاى
قمى،
ابوالقاسم بن
محمد حسن،
قوانين الاصول،
ج 1، ص 13
مظفر، محمد
رضا، اصول
الفقه، ج 1، ص 31.
زهيرالمالكى،
محمد
ابوالنور،
اصول الفقه، ج
2، ص 71.
نص علماى
لغت
ر.ك: نص اهل
لغت
نصوص
احتياط
ر.ك: ادله
شرعى احتياط
نصوص
استصحاب
ر.ك: اخبار استصحاب
نصوص تخيير
ر.ك: اخبار
تخيير
نصوص ترجيح
ر.ك: اخبار
ترجيح
نصوص توقف
ر.ك: اخبار
توقف
نصوص علاجى
ر.ك: اخبار
علاجيه
نصوص قرآن
ر.ك: نصوص
كتاب
نصوص
كتاب
آيات داراى
معناى روشن
بدون احتمال
خلاف
نصوص كتاب،
مقابل ظواهر
كتاب بوده و
به آياتى از
كتاب خدا گفته
مى شود كه
دلالت آنها بر
معناى مقصود
به اندازه اى
روشن است كه
احتمال وجود
معناى ديگرى
را نفى مى كند;
به بيان ديگر،
هرگاه دلالت
الفاظ قرآن بر
معانى آنها
قطعى باشد و
احتمال ديگرى
در آنها داده
نشود، به آن
نص مى گويند،
مانند آيه: (اللّهُ
خالِقُ كُلِّ
شَيْء)1 و آيات
قذف، زنا و
ارث.
در ملاك
بساطت و تركب
معناى مشتق
نيز اختلاف وجود
دارد:
1. برخى
مانند مرحوم
«آخوند
خراسانى»
معتقدند ملاك
بساطت، بساطت
معنا در مرحله
تصور و ادراك
است و اين
بساطت با اين
مطلب كه مشتق
در تحليل مفهومى
در ذهن، به دو يا
چند جزء منحل
مى گردد،
ارتباطى
ندارد; براى
مثال، با
شنيدن لفظ
«ضارب» مفهوم
واحدى به ذهن مى
آيد به نام
«زننده» كه يك
تصور بسيط
است. اين معناى
بسيط ممكن