آخوند
خراسانى،
محمد كاظم بن
حسين، كفاية الاصول،
ص 83.
فخر رازى،
محمد بن عمر،
المحصول فى
علم اصول الفقه،
ج 2، ص 30.
حيدرى، على
نقى، اصول
الاستنباط، ص
77.
مظفر، محمد
رضا، اصول
الفقه، ج 1، ص (69-68).
علو سند
ر.ك: قلت
وسايط
عليت
علّت بودن
چيزى براى
مأمورٌبه
عليت، در
زمره احكام
وضعى بوده و
به معناى اعتبار
علت بودن چيزى
براى مأموربه
است. علت، وصف
يا عنوانى است
كه از ديد
قانون گذار،
بودن يا نبودن
حكم به وجود و
عدم آن بستگى
دارد، هر چند
علت واقعى
احكام نزد
شارع، مصالح و
مفاسد واقعى
است.
نكته:
علت، در
فلسفه چيزى
است كه از
وجود آن وجود
معلول و از
عدم آن عدم
معلول لازم مى
آيد و مقتضى،
شرط و عدم
مانع، اجزاى
تشكيل دهنده
آن مى باشد.
فيض،
عليرضا،
مبادى فقه و
اصول، ص 112.
سجادى،
جعفر، فرهنگ
معارف
اسلامى، ج 3، ص 335.
فاضل
لنكرانى،
محمد، كفاية
الاصول، ج 5، ص 314.
عمل به عام
ر.ك: تمسك به
عام
عمل به عام
قبل از فحص
ر.ك: تمسك به
عام قبل از
فحص
عمل
معصوم(عليه
السلام)
ر.ك: سنت
فعلى
عمل منهى
عنه
ر.ك: منهيٌ
عنه
عموم
شمول و
فراگيرى
عام و عموم،
در كلام اصولى
ها به جاى يك
ديگر به كار
رفته است، اگر
چه معمولا
عموم، ناظر به
مفهوم و به
معناى شمول و
فرا گيرى است
و عام، به
لفظى ناظر است
كه معناى آن
داراى عموم و
شمول بوده و به
معناى شامل و
فراگير است.
نيز ر.ك: عام;
حقيقت عموم.
خضرى،
محمد، اصول
الفقه، ص 174.
فاضل تونى،
عبد الله بن
محمد،
الوافية فى
اصول الفقه، ص
114.
جعفرى
لنگرودى،
محمد جعفر،
مقدمه عمومى
علم حقوق، ص 262.
ميرزاى
قمى، ابوالقاسم
بن محمد حسن،
قوانين
الاصول، ج 1، ص 197.
محمدى،
ابوالحسن،
مبانى
استنباط حقوق
اسلامى يا
اصول فقه، ص 83.
مشكينى،
على، تحرير
المعالم، ص 102.
خويى،
ابوالقاسم،
محاضرات فى
اصول الفقه، ج
5، ص 153.
عمومات
سنت
احكام و
قواعد عام
برگرفته از
احاديث
به احكام و
قواعد عامى كه
در احاديث
وجود دارد،
عمومات سنت
گفته مى شود،
مانند: «كل ماء
طاهر».
نكته:
بسيارى از
عموم هاى قرآن
و سنت در
كلمات پيامبر(صلى
الله عليه
وآله) و ائمه
اطهار(عليهم
السلام) تخصيص
خورده است و
بر همين اساس،
قاعده «ما من
عام الاّ و قد
خُصّ» در ميان
علما شهرت
يافته است.
خويى،
ابوالقاسم،
محاضرات فى
اصول الفقه، ج
5، ص 250.
حيدرى، على
نقى، اصول
الاستنباط، ص
145.
نائينى،
محمد حسين،
اجود
التقريرات، ج
1، ص 480.
محمدى،
على، شرح اصول
فقه، ج 1، ص 350.
عمومات
كتاب
احكام و
قواعد عام
برگرفته از
قرآن
احكام و
قواعد عامى كه
در قرآن آمده
است، عمومات
كتاب نام دارد،
مانند: (إِنَّ
اللّهَ عَلى
كُلِّ شَيْء
قَدِيرٌ)[1]
عموماتى كه
در قرآن آمده
است، برخى
تخصيص نخورده
و بر عموميت
خود باقى است،
مانند: (أَنَّ
اللّهَ
بِكُلِّ
شَيْء
عَلِيمٌ)،2 برخى
داراى مخصص
متصل مى باشد،
مانند: (أُحِلَّتْ
لَكُمْ
بَهِيمَةُ
الْأَنْعامِ إِلاّ
ما يُتْلى
عَلَيْكُمْ)3 و
برخى ديگر
داراى مخصص
منفصل مى
باشد، مانند: (هُوَ
الَّذِي
خَلَقَ
لَكُمْ ما فِي
الْأَرْضِ
جَمِيعاً)،4 كه
به وسيله آيه:(حُرِّمَتْ
عَلَيْكُمُ
الْمَيْتَةُ
وَ الدَّمُ))5 تخصيص
خورده است.
پاره اى از
عموم هاى
قرآنى به
وسيله سنت
(احاديث) تخصيص
خورده است،
مانند: (يُوصِيكُمُ
اللّهُ فِي
أَوْلادِكُمْ
لِلذَّكَرِ
مِثْلُ حَظِّ
الْأُنْثَيَيْنِ)6 كه
مفاد آن ارث
بردن فرزند از
والدين است،
ولى حديث «لا
يرث القاتل
شيئا» عموم آن
را تخصيص زده
و آن را شامل
قاتل پدر نمى
داند.