خمينى، روح
الله، مناهج
الوصول الى
علم الاصول، ج
1، ص 336.
خمينى، روح
الله، تهذيب
الاصول، ج 1، ص 209.
مظفر، محمد
رضا، اصول
الفقه، ج 1، ص 258.
صدر، محمد
باقر، بحوث فى
علم الاصول، ج
2، ص 177. صدر، محمد
باقر، دروس فى
علم الاصول، ج
2، ص 230.
همان، ج 1، ص 327.
جزايرى،
محمدجعفر،
منتهى
الدراية فى
توضيح الكفاية،
ج 2، ص 131.
مكارم
شيرازى،
ناصر، انوار
الاصول، ج 1، ص 362.
ولايى،
عيسى، فرهنگ
تشريحى
اصطلاحات
اصول، ص 342.
آخوند
خراسانى،
محمد كاظم بن
حسين، كفاية
الاصول، ص (119-118).
شيرازى،
محمد، الوصول
الى كفاية
الاصول، ج 2، ص 27
و 30.
طباطبايى
قمى، تقى،
آراؤنا فى
اصول الفقه، ج
1، ص 133
ذهنى
تهرانى، محمد
جواد، تحرير
الفصول، ج 2، ص 746.
شرطيت
اعتبار شرط
بودنِ چيزى
براى مأمورٌ
به
شرطيت، از
احكام وضعى و
به معناى
اعتبار شرط
بودن چيزى براى
مأموربه است،
و شرط هم به
چيزى گفته مى
شود كه از
ماهيت
مأموربه خارج
بوده و از
نبود آن، نبود
مشروط لازم مى
آيد، ولى از
وجود آن وجود
مشروط لازم
نمى آيد،
مانند: طهارت،
كه شرط نماز
است.
سجادى،
جعفر، فرهنگ
معارف اسلامى،
ج 3، ص 76.
فيض،
عليرضا،
مبادى فقه و
اصول، ص (115-114).
قدسى مهر،
خليل، الفروق
المهمة فى
الاصول الفقهية،
ص 42.
مظفر، محمد
رضا، اصول
الفقه، ج 1، ص (256-255).
فاضل
لنكرانى،
محمد، كفاية
الاصول، ج 5، ص 318.
شرع من
قبلنا
ر.ك: شرايع
گذشته
شروط
اجتماع امر و
نهى
ر.ك: شرايط
اجتماع امر و
نهى
شروط
اجتهاد
ر.ك: مقدمات
اجتهاد
شروط
استعمال
ر.ك: مقوّمات
استعمال
شروط اصل
ر.ك: شرايط
اصل
شروط
اعتبار عرف
ر.ك: شرايط
حجيت عرف
شروط تأثير
علم اجمالى
ر.ك: اركان
تنجيز علم
اجمالى
شروط ترجيح
ر.ك: شرايط
ترجيح
شروط تعارض
ادله
ر.ك: شرايط
تعارض ادله
شروط تكليف
ر.ك: شرايط
تكليف
شروط تواتر
ر.ك: شرايط
خبر متواتر
شروط جريان
استصحاب
ر.ك: شرايط
اصل استصحاب
شروط جريان
اصول عملى
ر.ك: شرايط
اصول عملى
شروط جريان
برائت عقلى
ر.ك: شرايط
برائت عقلى
شروط حكم
اصل
ر.ك: شرايط
حكم اصل
شروط عقلى
ر.ك: مقدمه
عقلى
شروط علت
(قياس)
ر.ك: شرايط
علت
شروط فرع
ر.ك: شرايط
فرع
شروط قياس
ر.ك: شرايط
قياس
شروط مجتهد
ر.ك: شرايط
مجتهد
شروط مقلد
ر.ك: شرايط
مفتى
شريعت سلف
ر.ك: شرايع
گذشته
شريعت هاى
پيشين
ر.ك: شرايع
گذشته
شك
حالت
نفسانى ناشى
از ترديد بين
دو يا چند
طرف، بدون
رجحان داشتن
هيچ يك
شك، مقابل
علم و ظن و از
حالت هاى
نفسانى انسان
است كه از
ترديد در
انتخاب يكى از
دو طرف احتمال
ناشى مى گردد
كه هيچ يك بر
ديگرى برترى
ندارد; به
عبارت ديگر،
شك در جايى
مطرح است كه
انسان در
انتخاب يكى از
دو گزينه مردد
شود و هيچ يك
از آنها در
نظر او بر
ديگرى مزيّتى
نداشته باشد.
در علم اصول
فقه، شك، حجت
نيست و ظن غير
معتبر و وهم
نيز به شك
ملحق مى شود;
به بيان ديگر،
مى توان گفت
در