responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 451

خطاب شفاهى

خطاب لفظىِ غير كتبى

خطاب شفاهى، مقابل خطاب غير شفاهى بوده و عبارت است از خطابى لفظى و شفاهى كه از طريق آن مراد متكلم با اعلام غير كتبى، در مجلس خطاب و سخنرانى، به اطلاع مخاطبان رسانده مى شود.

خطاب هاى شفاهى، خطاب هايى است كه يا در ابتداى آنها نشانه هاى خطاب آورده شده، مانند: «يا ايها الذين آمنوا» و «يا ايهاالناس»، و يا داراى هيئت هايى است كه بر خطاب دلالت دارد، مانند: هيئت امر در (وَ السّارِقُ وَ السّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما)[1]

نكته:

در خطاب هاى شفاهى، اين بحث مطرح مى شود كه آيا اين خطاب ها مخصوص حاضران در مجلس است يا غايبان را هم در بر مى گيرد و اگر غايبان هم مخاطب باشند، آيا خطاب شامل معدومان نيز مى شود يا خير. علماى اصول نسبت به اين كه احكام شريعت مقدس اسلام، شامل همه مكلفان مى گردد و تا روز قيامت ثابت است، اجماع داشته و آن را از ضروريات دين مى دانند; ولى بحث در اين است كه وضع ادوات خطاب براى چيست; آيا وضع آن به گونه اى است كه شامل غايبان و معدومان نيز مى شود يا به حاضران در مجلس خطاب اختصاص دارد. در اين مورد اقوالى وجود دارد، ولى در نهايت، همه قبول دارند كه به سبب ادله خارجى و ضرورت دين، خطاب هاى شفاهى، همه مكلفان، در همه اعصار را شامل مى گردد.


[1]مائدة (5)، آيه 38

حايرى، عبد الكريم، دررالفوائد، ص 224.

عراقى، ضياء الدين، مقالات الاصول، ج 1، ص 457.

نائينى، محمد حسين، فوائد الاصول، ج 1، 2، ص 548.

سبزوارى، عبدالاعلى، تهذيب الاصول، ج 1، ص 133.

رشاد، محمد، اصول فقه، ص 153.

شهيدثانى، زين الدين بن على، تمهيد القواعد، ص 185.

صاحب معالم، حسن بن زين الدين، معالم الدين و ملاذ المجتهدين، ص 108.

زهيرالمالكى، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج 2، ص 228.

محمدى، ابوالحسن، مبانى استنباط حقوق اسلامى يا اصول فقه، ص 81.

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 489.

مشكينى، على، تحرير المعالم، ص 106.

ميرزاى قمى، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانين الاصول، ج 1، ص (230-229) و (241-240).

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 5، ص 253 و 273.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 2، ص 132 و 140.

خطاب طريقى

خطاب صادر شده به قصد دست يابى به حكم واقعى

خطاب طريقى، مقابل خطاب ظاهرى بوده. و به خطابى گفته مى شود كه به منظور رساندن مكلف به حكم واقعى از سوى شارع صادر شده است و خاصيت كشف از واقع را (هر چند به صورت تعبدى) دارد.

در كتاب «اجود التقريرات» آمده است:

«و ذلك لما عرفت من ان العصيان حقيقة انما هو بالنسبة الى الخطاب الطريقى الواصل عند المصادفة دون الخطاب الواقعى المجهول»[1]


[1]نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 313

 

خطاب ظاهرى

خطاب در بر گيرنده تكليف ظاهرى، هنگام جهل يا شك در حكم واقعى

خطاب ظاهرى، مقابل خطاب واقعى بوده و به خطابى گفته مى شود كه هنگام جهل يا شك مكلف در تكليف واقعى، متوجه وى مى گردد و دربردارنده تكليف ظاهرى براى او است، مثل: خطاب «لا تنقض اليقين» به كسى كه در تكليف واقعى خود شك نموده است.

خطاب ظاهرى دربرگيرنده اصلى از اصول عملى و يا اماره اى از امارات مى باشد.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 2، ص 27.

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 4، ص 200.

بروجردى، حسين، نهاية الاصول، ص 134.

خطاب عام

ر.ك: خطاب كلى

خطاب عرفى

خطاب صادر شده از مولاى عرفى به قصد بيان احكام عرفى

خطاب عرفى، مقابل خطاب شرعى بوده و به خطابى گفته مى شود كه از ناحيه مولاى عرفى به قصد بيان احكام عرفى متوجه مكلف گرديده است، مانند اين كه مولا به عبد خود بگويد: «آب بياور».

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 2، ص 138و141.

مجاهد، محمد بن على، مفاتيح الاصول، ص 196.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 5، ص 276.

مغنيه، محمد جواد، علم اصول الفقه فى ثوبه الجديد، ص 27.

علم الهدى، على بن حسين، الذريعة الى اصول الشريعة، ج 1، ص 15.

خطاب عمومى

ر.ك: خطاب كلى

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 451
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست