كن»، كه خطاب
به ورزش
درصورت
نافرمانى
خطاب درس
خواندن، به
فعليت مى رسد.
حكيم، محمد
سعيد، المحكم
فى اصول
الفقه، ج 2، ص 343.
نائينى،
محمد حسين،
اجود
التقريرات، ج
1، ص 293.
نائينى،
محمد حسين،
اجود التقريرات،
ج 2، ص 337.
خويى،
ابوالقاسم،
مصباح
الاصول، ج 2، ص 508.
جزايرى،
محمدجعفر،
منتهى
الدراية فى
توضيح الكفاية،
ج 2، ص 502.
مكارم
شيرازى،
ناصر، انوار
الاصول، ج 1، ص 469.
خطاب
تسجيلى
خطاب متوجه
افراد كافر و
عاصى به منظور
اتمام حجّت
خطاب
تسجيلى،
خطابى است كه
براى اتمام
حجت، تسجيل
تكليف بر مكلف
و صحت عقاب،
متوجه كافران
و معصيت كاران
مى گردد، زيرا
كافران و
معصيت كاران
از آن جهت كه
بر امتثال
تكليف قادر
بوده و امكان
انبعاث و انزجار
در آنها وجود
دارد، مكلف به
فروع مى باشند،
پس با اين
خطاب شارع،
عذر و بهانه از
آنها گرفته
شده و عذابشان
حتمى مى گردد.
نكته:
اين خطاب،
از آن جهت كه
حجت را بر
معصيت كاران و
كفار تمام مى
كند، لغو
نيست، هر چند
كه انبعاث و
انزجار
بالفعل در
آنان حادث
نشود.
طباطبايى
قمى، تقى،
آراؤنا فى
اصول الفقه، ج
1، ص 268.
خطاب
تفصيلى
خطاب فاقد
ابهام و اجمال
در متعلَّق
خطاب
تفصيلى،
مقابل خطاب
اجمالى بوده و
به خطابى گفته
مى شود كه
متعلق آن روشن
بوده و ابهام
و ترديدى در
آن راه ندارد،
مانند: «صلّ
صلاة الظهر»
كه متعلق آن
بدون ترديد
نماز ظهر است.
انصارى،
مرتضى بن محمد
امين، فرائد
الاصول، ج 1، ص 31.
خطاب
حاضرين
خطاب متوجه
افراد حاضر در
مجلس خطاب
خطاب به
حاضران،
خطابى است كه
مخاطبان آن
افراد حاضر در
مجلس خطاب
بوده و متكلم
يا مولا خطاب
خود را به
حاضران در
مجلس متوجه
نموده و نسبت
به ديگران قصد
افهام ندارد.
اصوليون در
اين باره كه
مخاطبان خطاب
هاى شارع چه
كسانى هستند،
اختلاف دارند;
براى مثال، آن
گاه كه پيامبر
اكرم(صلى الله
عليه وآله) در
مسجد فرمود: (يا
أَيُّهَا
الَّذِينَ
آمَنُوا
كُتِبَ عَلَيْكُمُ
الصِّيامُ)...1 آيا
مخاطب حضرت
فقط حاضران در
مجلس بودند يا
هم آنها بودند
و هم كسانى كه
در زمان حضرت
زندگى مى
كردند و در
مجلس خطاب
حضور
نداشتند، و يا
اين كه اين
خطاب حتى
كسانى را نيز
كه هنوز به
دنيا نيامده
اند شامل مى
شود؟
آخوند
خراسانى،
محمد كاظم بن
حسين، كفاية
الاصول، ص 266.
مشكينى،
على، تحرير
المعالم، ص 106.
خويى،
ابوالقاسم، محاضرات
فى اصول
الفقه، ج 5، ص (274-273).
فاضل
لنكرانى،
محمد، كفاية
الاصول، ج 3، ص 442.
خمينى،
مصطفى،
تحريرات فى
الاصول، ج 2، ص 532.
خطاب
شخصى
خطاب متوجه
شخص خاص
خطاب شخصى،
مقابل خطاب
كلى بوده و
عبارت است از
خطاب واحدى كه
متعلق آن يك
شخص خاص (مكلف
خاص) مى باشد;
در مقابل
خطابى كه
متوجه عموم
مكلفان مى
گردد، مانند: (يا
أَيُّهَا
الرَّسُولُ
بَلِّغْ ما
أُنْزِلَ
إِلَيْكَ)...[1]
زهيرالمالكى،
محمد
ابوالنور،
اصول الفقه، ج
2، ص 224.
سبحانى
تبريزى،
جعفر،
المحصول فى
علم الاصول، ج
3، ص 144.
فاضل
لنكرانى،
محمد، سيرى
كامل در اصول
فقه، ج 6، ص 180.
خطاب
شرعى
خطاب صادر
شده از شارع
به قصد بيان
وظايف مكلّفان
خطاب شرعى،
مقابل خطاب
عرفى بوده و
به خطابى گفته
مى شود كه از
ناحيه شارع
مقدس به قصد
بيان وظيفه
شرعى مكلفان،
صادر گرديده
است. بنابر نظريه
صحيح، اين
خطاب شامل
حاضران،
غايبان و معدومان،
هر سه، مى شود.
نكته:
بعضى
معتقدند خطاب
شرعى همان حكم
شرعى است، اما
برخى ديگر
اعتقاد دارند
خطاب شرعى،
حكايت كننده
از حكم شرعى
بوده و بر آن
دلالت مى كند
و خودش حكم
نيست[1]