جناتى،
محمد
ابراهيم،
منابع اجتهاد
(از ديدگاه
مذاهب
اسلامى)، ص 334.
غزالى،
محمد بن محمد،
المستصفى من
علم الاصول
(به ضميمه
فواتح
الرحموت بشرح
مسلم الثبوت)،
ج 1، ص 287.
ابو زهره،
محمد، اصول الفقه،
ص 259.
ادريس، عوض
احمد، الوجيز
فى اصول
الفقه، ص 74.
حفظ نسب
ر.ك: حفظ نسل
حفظ نسل
يكى از امور
مورد اهتمام
شرع و ملاك
براى تشريع
برخى احكام
حفظ نسل، از
مصالح ضرورى
است كه شارع
نسبت به آن
اهتمام داشته
و براساس آن
احكامى را جعل
نموده است.
براى
نمونه، خداوند
براى بقاى نسل
انسان، در
وجود او نيروى
شهوت قرار
داده و سپس
ازدواج را
براى او تشريع
نموده و براى
جلوگيرى از
اختلاط انساب
و حفظ نهاد
خانواده، زنا
و لواط را
تحريم كرده و
براى آنها
مجازات حد
مقرر فرموده
است.
زحيلى،
وهبه، اصول
الفقه
الاسلامى، ج
2، ص 1022.
زحيلى،
وهبه، الوجيز
فى اصول
الفقه، ص 219.
ولايى،
عيسى، فرهنگ
تشريحى
اصطلاحات
اصول، ص 318.
ادريس، عوض
احمد، الوجيز
فى اصول
الفقه، ص 74.
غزالى،
محمد بن محمد،
المستصفى من
علم الاصول
(به ضميمه
فواتح
الرحموت بشرح
مسلم الثبوت)،
ج 1، ص 287.
حفظ نفس
يكى از امور مورد
اهتمام شرع و
ملاك براى
تشريع برخى
احكام
حفظ نفس از
اقسام مصالح
ضرورى است كه
مورد اهتمام
شارع قرار
گرفته و اساس
بسيارى از
قانون گذارى
هاى وى بوده
است، چرا كه
انسان موجودى
است كه مورد
تكريم خداوند
مى باشد و
خداوند او را
بر ديگر
آفريده هايش
برترى بخشيده و
خليفه خود در
روى زمين قرار
داده و حق
حيات را براى
او محترم
شمرده است.
خداوند در
قرآن كريم
آيات روشنى
درباره حرام
بودن قتل
انسان بى گناه
بيان نموده
است، مانند: (وَ
لا
تَقْتُلُوا
النَّفْسَ
الَّتِي
حَرَّمَ
اللهُ إِلاّ
بِالْحَقِّ)[1]
هم چنين،
براى حفظ نفس،
كيفرها و
عقوبت هايى
همانند قصاص و
ديه مقرر كرده
است، چنان كه
مى فرمايد:
«(و
من يقتل
مؤمناً
متعمّداً
فجزاؤه جهنم
خالداً فيها)»2
غزالى،
محمد بن محمد،
المستصفى من
علم الاصول
(به ضميمه
فواتح
الرحموت بشرح
مسلم الثبوت)،
ج 1، ص 287.
ادريس، عوض
احمد، الوجيز
فى اصول
الفقه، ص (72-71).
حقايق
شرعيه
ر.ك: حقيقت
شرعى
حقايق عرفى
ر.ك: حقيقت
عرفى
حقايق لغوى
ر.ك: حقيقت
لغوى
حقيقت
استعمال
لفظ در معناى
حقيقى آن
حقيقت،
مقابل مجاز و
به معناى به
كارگيرى لفظ براى
رساندن معناى
موضوع له آن
است; به بيان ديگر،
استعمال لفظ
را در معنايى
كه براى آن
وضع شده است،
حقيقت مى
گويند معناى
موضوع له را معناى
حقيقى مى
نامند مانند:
استعمال لفظ
«اسد» در معناى
«حيوان درنده».
مظفر، محمد
رضا، اصول
الفقه، ج 1، ص 27.
شهيدثانى،
زين الدين بن
على، تمهيد
القواعد، ص 95.
سبزوارى،
عبدالاعلى،
تهذيب
الاصول، ص (23-21).
ولايى،
عيسى، فرهنگ
تشريحى
اصطلاحات
اصول، ص 188.
مشكينى،
على،
اصطلاحات
الاصول، ص 117.
فاضل تونى،
عبد الله بن
محمد، الوافية
فى اصول
الفقه، ص 59.
محمدى،
ابوالحسن،
مبانى
استنباط حقوق
اسلامى يا
اصول فقه، ص 29.
محمدى،
على، شرح اصول
فقه، ج 1، ص 50.
حقيقت
استعمال
استعمال
لفظ به قصد
خطور معنا در
ذهن شنونده
حقيقت
استعمال،
القاى لفظ و
اراده معنا
است; به بيان
ديگر، به
كارگيرى لفظ
به قصد خطور
دادن و ايجاد
معنا در ذهن
شنونده را استعمال
گويند.
نكته اول:
اراده
استعمالى، از
مقومات
استعمال -
دلالت تصديقى
اولى - و علت
جدايى دلالت
تصورى از استعمال
است.
نكته دوم:
اطلاق، اعم
از استعمال
لفظ است و به
كارگيرى لفظ
به وسيله شخص
ديوانه و خواب
را نيز (كه در
آنها قصد خطور
دادن معنا به
ذهن مخاطب وجود
ندارد) شامل
مى شود.
صدر، محمد
باقر، بحوث فى
علم الاصول، ج
1، ص 131.
آذرى قمى،
احمد، تحقيق
الاصول
المفيدة فى اصول
الفقه، ص 159.