responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 375

سجادى، جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج 2، ص 178.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص 240.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 117.

جزاى غير قابل تكرار

عدم امكان وقوع مكرّر جزاى جمله شرطيه با تعدّد يا تكرار شرط

جزاى غير قابل تكرار، جزايى است كه بيش از يك بار انجام نمى شود; يعنى با يك بار انجام، موضوع آن منتفى مى گردد، مانند: شكسته شدن نماز كه يك بار است و با تعدد شرط تكرار نمى شود; به خلاف جزاى قابل تكرار كه مى توان آن را چند مرتبه انجام داد.

توضيح: هر گاه دو جمله شرطى يا بيش تر وجود داشته باشد كه شرط در آنها متعدد و جزا يكى باشد، دو فرض متصور است: گاهى جزا قابل تكرار است كه در جاى خود بحث خواهد شد و گاهى قابل تكرار نيست; چنان كه در روايت آمده است: «اذا خفى الاذان فقَصِّر و اذا خفيت الجدران فقَصِّر».

جزا در اين دو جمله، «قَصِّر» است و از آن جا كه صرف الوجود نماز شكسته، مطلوب است و صرف الشىء لا يتثنى و لا يتكرر، پس نماز قابل تكرار نيست، چون اگر با قصد قربت تكرار شود، بدعت است و اگر بدون قصد قربت باشد، بيهوده است.

نكته:

در تعارض ميان دو جمله ياد شده، بايد در يكى از آن دو تصرف شود.

عراقى، ضياء الدين، نهاية الافكار، ج 1، ص 484.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 2، ص 41.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص 240.

جزاى قابل تكرار

قابليت وقوع مكرّر جزاى جمله شرطيه با تعدّد يا تكرار شرط

جزاى قابل تكرار، مقابل جزاى غير قابل تكرار بوده و عبارت است از جزايى كه در جمله شرطيه واقع شده و بيش از يك بار قابل انجام است، مانند: غسل كه چند بار مى توان آن را تكرار كرد; به خلاف جزاى غير قابل تكرار كه تنها يك بار صورت مى پذيرد و پس از آن منتفى مى گردد، مانند قتل، در صورتى كه جزا واقع شود.

توضيح:

اگر در دو يا چند جمله شرطى، شرطها متعدد، ولى جزا يكى باشد، دو فرض متصور است: گاهى جزا قابل تكرار نيست، اما گاهى قابل تكرار است، مثل اين كه در روايت آمده:

«اذا اجنبت فاغتسل» و «اذا مسست ميّتا فاغتسل»; در اين مثال، اغتسال كه جزا است مى تواند با تعدد شرط، تكرار شود.

نكته:

جزاى قابل تكرار دو صورت دارد:

1. گاهى از راه دليل خاص به دست مى آيد كه هر يك از دو شرط جزء سبب بوده و هيچ كدام استقلال ندارند، در چنين صورتى هر دو شرط يك جزا داشته و تكرار وجود ندارد، مثل: شرط وضو و رو به قبله بودن در «اذا توضأت فصلّ» و «اذا استقبلت فصلّ»;

2. گاهى از يك دليل مستقل يا از ظاهر جمله هاى شرطى فهميده مى شود كه هر كدام از دو شرط مذكور، تمام سبب بوده و در سببيت استقلال دارند نه اين كه جزء سبب باشند; در اين صورت، بحث مى شود كه اگر به طور اتفاقى هر دو شرط با هم و در يك وقت يا پشت سر هم پديد آمد، چه بايد كرد، آيا جزا دوبار انجام مى شود يا يك بار. در اين باره از دو جهت بحث مى شود:

1. مقتضاى قاعده و اصل اولى چيست؟

2. مقتضاى اصل عملى چيست؟

و از جهت اول هم در دو مقام بحث مى شود: تداخل اسباب; تداخل مسببات.

نيز ر.ك: تداخل اسباب; تداخل مسببات.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 118.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص 245.

جعل

ايجاد تكوينى يا اعتبارى يك شىء يا قرار دادن چيزى براى چيز ديگر

جعل، در لغت به معناى قرار دادن و نهادن، و در اصطلاح، به معناى ايجاد است.

در علم اصول از جعل به مناسبت هاى گوناگونى بحث مى شود، مانند: جعل حكم در بحث احكام كه از جعل حكم واقعى و ظاهرى سخن به ميان مى آيد و يا مانند بحث حجيت كه از چگونگى جعل (اعتبارى يا انتزاعى بودن آن) سخن به ميان مى آيد. در مباحث الفاظ نيز از وضع الفاظ، كه نوعى جعل است، گفتوگو شده است.

نكته:

جعل بر دو گونه است: تكوينى; اعتبارى. در اصول، از جعل اعتبارى و در فلسفه بيشتر از جعل تكوينى بحث مى شود.

فيض، عليرضا، مبادى فقه و اصول، ص 299.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 3، ص 87.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 2، ص 48.

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 2، ص 279.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 2، ص (17-16).

سبحانى تبريزى، جعفر، المحصول فى علم الاصول، ج 3، ص 19.

سجادى، جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج 2، ص 183.

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 375
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست