نص در اصول
به دو معنا به
كار مى رود;
گاهى نص به معناى
دليل كتبى و
لفظى است كه
آيات و روايات
را شامل مى
شود و گاهى نص
در مقابل ظاهر
مى آيد، كه در
اين جا معناى
دوم مورد نظر
است.
صدر، محمد
باقر، دروس فى
علم الاصول، ج
2، ص 542.
خضرى،
محمد، اصول
الفقه، ص 412.
مشكينى،
على، تحرير
المعالم، ص 206.
حيدرى، على
نقى، اصول
الاستنباط، ص
209و233.
جزايرى،
محمدجعفر،
منتهى
الدراية فى
توضيح الكفاية،
ج 5، ص 146.
تعارض نصين
ر.ك: تعارض
نص و نص
تعارض
نقل و اضمار
تنافى دو
احتمال نقل و
اضمار در يك
كلام
تعارض نقل و
اضمار، در
كلامى اتفاق
مى افتد كه در
آن هم نقل و هم
اضمار احتمال
داده مى شود;
براى مثال، در
سخن خداوند كه
فرموده «حرّم
الربا»،1 براى
واژه «ربا» دو
احتمال وجود
دارد: يك
احتمال اين
است كه ربا در
معناى لغوى
خودش، كه
«مطلق زيادت»
است، استعمال
شده باشد و
مضاف در تقدير
بوده و در نتيجه،
«حرّم الربا»
به معناى «حرم
اخذ الربا» باشد.
احتمال دوم
اين است كه
ربا از معناى
لغوى اش به
معناى شرعى
نقل شده. و معناى
آن «عقد مخصوص
متضمن زيادت»
باشد كه حكم آن
حرمت است.
ميان اصولى
ها درباره
چگونگى رفع
تعارض ميان نقل
و اضمار
اختلاف است،
ولى بيشتر
آنان به تقدم
اضمار بر نقل
معتقد هستند.
عزيز
برزنجى،
عبداللطيف
عبدالله،
التعارض و
الترجيح بين
الادلة الشرعية،
ج 2، ص 111.
اصفهانى،
محمد حسين،
الفصول
الغروية فى
الاصول
الفقهية، ص 40.
مجاهد،
محمد بن على،
مفاتيح
الاصول، ص 93.
علامه حلى،
حسن بن يوسف،
مبادى الوصول
الى علم
الاصول، ص 76.
تعارض
نقل و تخصيص
تنافى دو
احتمال نقل و
تخصيص در يك
لفظ
تعارض نقل و
تخصيص دركلامى
اتفاق مى افتد
كه در آن هم
تخصيص و هم نقل
احتمال داده
مى شود،
همانند آيه: (أَحَلَّ
اللهُ
الْبَيْعَ وَ
حَرَّمَ
الرِّبا)1 كه
احتمال دارد
از بيع، معناى
لغوى آن
مبادلة شى ء
بشى ء مراد
باشد كه نتيجه
آن خروج بيع
فاسد به علت
حلال نبودنش
از شمول «احل
الله البيع»
مى باشد.
و احتمال
دارد منظور از
بيع، بيع صحيح
شرعى باشد;
يعنى از معناى
لغوى خودش به
معناى بيع صحيح
شرعى نقل شده
باشد; به بيان
ديگر، منظور
از بيع در «احل
الله البيع»
بيعى است كه
همه شرايط صحت
در آن وجود
داشته باشد;
يعنى داراى
ملكيت، قابليت
تسليم و... باشد.
در اين صورت،
بيعى را كه در
صحت شرعى آن شك
باشد (مانند
بيع شير
انسان) شامل
نمى شود.
در تعارض
نقل و تخصيص،
بيشتر
اصوليون به
تقدم تخصيص بر
نقل معتقد شده
اند.
علامه حلى،
حسن بن يوسف، مبادى
الوصول الى
علم الاصول، ص
76.
عزيز
برزنجى،
عبداللطيف
عبدالله،
التعارض و
الترجيح بين
الادلة
الشرعية، ج 2،
ص 108.
تعارض
نقل و مجاز
تنافى دو
احتمال نقل و
مجاز در يك
لفظ
تعارض نقل و
مجاز، در
كلامى اتفاق
مى افتد كه در
آن هم نقل و هم
مجاز احتمال
داده مى شود،
مانند: لفظ
«صلات» در جمله
«صلّ عند رؤية
الهلال» كه
معناى لغوى آن
«دعا» است، ولى
در زبان شارع،
در اركان و
اذكار مخصوص
نيز استعمال
شده است. در
صورتى كه لفظ
«صلات» در
اركان و اذكار
مخصوص (معناى
شرعى) استعمال
شده باشد، دو
احتمال وجود
دارد:
1. استعمال
لفظ صلات در
اركان و اذكار
مخصوص، مجازى
باشد;
[2]صلات
از معناى لغوى
اش به معناى
شرعى نقل شده باشد
بيشتر
اصولى ها به
ترجيح مجاز بر
نقل معتقد هستند.
مجاهد،
محمد بن على،
مفاتيح
الاصول، ص 92.
عزيز
برزنجى،
عبداللطيف
عبدالله،
التعارض و
الترجيح بين
الادلة
الشرعية، ج 2،
ص 108.
علامه حلى،
حسن بن يوسف،
مبادى الوصول
الى علم
الاصول، ص 76.
تعارض
واقعى
ر.ك: تعارض
مستقر
تعارض و
ترجيح
ر.ك: تعارض و
تعادل و
تراجيح
تعارض و
تعادل و
تراجيح
تنافى دو
دليل با وجود
يا فقدان
مرجّح
يكى از
مباحث علم
اصول، بحث
«تعارض و
تعادل و تراجيح»
است و آن در
جايى است كه
ميان مدلول دو
يا چند دليل تنافى
ذاتى يا عرضى
پديد آيد، آن
گاه در صدد رفع
آن برآيند، كه
حالات خاصى
براى آن تصور
مى شود:
[1]تعارض
بدوى يا غير
مستقر: در اين
حالت، تعارض ميان
ادلّه ظاهرى
است و با جمع
عرفى بر طرف
مى شود
2. تعارض
حقيقى يا مستقر:
در اين حالت،
دو يا چند
دليل، به گونه
اى باهم تنافى
دارند كه جمع
عرفى ميان
آنها امكان نداشته
و هر يك مدلول
ديگرى را
تكذيب مى
نمايد. در