اماميه بر
آن است كه
مندرجات
قرآنى كه بر
قلب مبارك نبى
مكرم اسلام
نازل شده،
همين است كه بين
دو جلد قرار
دارد و بيش از
اين نيست و
اگر كسى خلاف
اين عقيده را
به اماميه
نسبت دهد،
دروغ گو است.
مرحوم «سيد
مرتضى»، «شيخ
طوسى»، «طبرسى»
و «كاشف الغطا»
نيز سخنانى
مشابه سخن
«شيخ صدوق(رحمه
الله)دارند،
اگر چه در
صحيح» بخارى و
«مسلم» از عمر و
عايشه نقل شده
كه دو آيه در
قرآن بوده كه
در قرآن فعلى
موجود نيست;
يكى درباره
رجم پيرمرد و
پيرزن زناكار
و ديگرى
درباره تعداد
شير دادن لازم
براى محرم
شدن، ولى كسى
به اين سخن
اعتقاد ندارد.
اولين بار بحث
تحريف در قرآن
در صحيح بخارى
و مسلم مطرح
شده است.
مرحوم
كلينى نيز
روايتى
درباره تحريف
نقل كرده، ولى
ظاهراً خود وى
به آن اعتقادى
ندارد.
ميرزاى
قمى،
ابوالقاسم بن
محمد حسن،
قوانين الاصول،
ج 1، ص 403.
انصارى،
مرتضى بن محمد
امين، فرائد
الاصول، ج 1، ص 65.
فاضل
لنكرانى،
محمد، سيرى
كامل در اصول
فقه، ج 10، ص (288-283).
سبحانى
تبريزى،
جعفر،
المحصول فى
علم الاصول، ج
3، ص (167-155).
خمينى، روح
الله، تهذيب
الاصول، ج 2، ص 96.
خمينى، روح
الله، انوار
الهداية فى
التعليقة على
الكفاية، ج 1،
ص 243.
جناتى،
محمد
ابراهيم،
منابع اجتهاد
(از ديدگاه
مذاهب
اسلامى)، ص 35.
مكارم
شيرازى،
ناصر، انوار
الاصول، ج 2، ص 343.
خمينى،
مصطفى،
تحريرات فى
الاصول، ج 3، ص 194.
آخوند
خراسانى،
محمد كاظم بن
حسين، كفاية
الاصول، ص 328.
موسوى بجنوردى،
محمد، مقالات
اصولى، ص 13.
تحريف
لفظى
كم يا زياد
شدن لفظ يا
سوره اى از
قرآن
تحريف
لفظى، كه
مقابل تحريف
معنوى مى
باشد، آن است
كه لفظى حرف،
كلمه، كلام،
آيه يا سوره اى
از قرآن كم
شود يا بر آن
افزوده شده و
يا جاى آن
تغيير داده
شود.
از هر يك از
تحريف هاى سه
گانه بالا در
جاى خود به
طور مستقل بحث
شده است. آن چه
در اين جا به
طور اجمال
اشاره به آن لازم
است اين است
كه «تحريف
لفظى به
زيادت» به طور
قطع در قرآن
واقع نشده
است، چون با
كرامت، اعجاز
و تحدى قرآن
منافات دارد.
نيز ر.ك:
تحريف به
تغيير; تحريف
به زيادت; تحريف
به نقصان.
مكارم
شيرازى،
ناصر، انوار
الاصول، ج 2، ص
(344-343).
سبحانى
تبريزى،
جعفر،
المحصول فى
علم الاصول، ج
3، ص (158-156).
ميرزاى
قمى،
ابوالقاسم بن
محمد حسن،
قوانين الاصول،
ج 1، ص 403.
تحريف
معنوى
تغيير
معنايى و
مفهومى آيات
قرآن
تحريف
معنوى، كه
مقابل تحريف
لفظى مى باشد،
به معناى
تغيير معنايى
و مفهومى آيات
قرآن است،
مانند: تغيير
معناى كلمه اى
از كلمات
قرآن، هم چون
كلمه «ولىّ» در
آيه شريفه: (إِنَّما
وَلِيُّكُمُ
اللهُ وَ
رَسُولُهُ وَ
الَّذِينَ
آمَنُوا)...;1 كه
در اصل به
معناى مولا،
حاكم و سرپرست
آمده است، اما
برخى به خاطر
رسيدن به
مقاصد خود
معناى آن را
تغيير داده و
گفته اند: «ولى»
در اين جا به معناى
دوست و صديق
است.
مورد ديگر
از تحريف
معنوى، حمل و
تطبيق آيه اى
از قرآن كريم
بر غير مورد
آن، و در واقع
دست بردن در
شأن نزول آيه
است، مانند
تحريفى كه
«سمرة بن جندب»
در آياتى از
قرآن انجام
داد; او صد
هزار درهم از
«معاوية بن
ابى سفيان»
گرفت تا
بگويد: آيه (وَ
مِنَ النّاسِ
مَنْ يَشْرِي
نَفْسَهُ ابْتِغاءَ
مَرْضاتِ
اللهِ وَ
اللهُ رَؤُفٌ
بِالْعِبادِ;2 در
مورد «ابن
ملجم» قاتل
امام على(عليه
السلام)، و
آيه (وَ
مِنَ النّاسِ
مَنْ
يَعْبُدُ
اللهَ عَلى
حَرْف);3 درباره
امام على(عليه
السلام) نازل
شده است.
خداوند اين
گونه تحريف ها
را به يهود
نسبت داده و
مى فرمايد: (مِنَ
الَّذِينَ
هادُوا
يُحَرِّفُونَ
الْكَلِمَ
عَنْ
مَواضِعِهِ)[4] چون
يهود، با اهل
ثروت و قدرت
دوست بودند،
حلال خدا را حرام
و حرام خدا را
حلال كرده و
كلام خداوند
را تأويل مى
نمودند.
نكته:
اين نوع
تحريف ها به
كرامت و عظمت
و اعجاز قرآن
كريم خدشه اى
وارد نمى
سازد، زيرا
الفاظ و معانى
قرآن در سينه
مؤمنانى كه شب
و روز آن را قرائت
مى كنند محفوظ
است.