اطلاق
احوالى در جايى
است كه براى
معناى جزئى،
احوال
متفاوتى باشد.
در اين حالت
اگر چه معنا
داراى يك فرد
مى باشد، ولى
اين فرد حالات
مختلفى دارد،
مثل: حالت مرض
يا سلامتى، و
يا حالت سواره
يا پياده بودن
كه بر زيد
عارض مى شود;
بنابراين،
لفظ زيد به
لحاظ اين
احوال، اطلاق
دارد; يعنى
قابليت صدق بر
هر يك از اين
حالات را دارد
و اگر گفته
شود: «اكرم
زيدا»، اطلاق
احوالى، تمام حالات
او را در بر مى
گيرد.
صدر، محمد
باقر، دروس فى
علم الاصول، ج
1، ص 236.
شيرازى،
محمد،
الاصول، ج 5، ص
59و65.
شيرازى،
محمد، الوصول
الى كفاية
الاصول، ج 3، ص 255.
مظفر، محمد
رضا، اصول
الفقه، ج 1، ص 168.
خمينى،
مصطفى،
تحريرات فى
الاصول، ج 2، ص 601.
مشكينى،
على،
اصطلاحات
الاصول، ص 247.
سبزوارى،
عبدالاعلى،
تهذيب
الاصول، ج 1، ص 154.
نائينى،
محمد حسين،
اجود
التقريرات، ج
1، ص 521.
سبحانى
تبريزى،
جعفر، الموجز
فى اصول الفقه،
ص 219.
اطلاق
ازمانى
شمول حكم بر
موضوع در تمام
زمانها
اطلاق
ازمانى، از
اقسام اطلاق
احوالى، و به
معناى شمول
حكم بر موضوع
در تمامى زمان
ها است. بنابراين،
در مواردى كه
مطلق، فردى از
افراد ماهيت
بوده و لحاظ
شمول در آن به
حسب تمام زمان
هايى است كه
فرد را در بر
مى گيرد،
اطلاق آن،
ازمانى است;
براى مثال،
هنگامى كه
گفته مى شود:
«يجب الصدق» و
يا گفته مى
شود: «يحرم
الكذب»، مراد
وجوب صدق و
حرمت كذب در
همه زمان ها
است.
تقييد زمان
مقابل اطلاق
زمانى است،
مثل: «لاتعتق
الرقبة ليلا»
يا «يجب الصدق
ما دمت
مختاراً».
شمول حكم به
حسب افراد را
اطلاق افرادى
مى گويند و
اين در جايى
است كه افراد
متعددى در كار
باشد و طبيعت،
قابليت صدق بر
هر يك از آنها
را داشته
باشد، مانند:
«اكرم العالم»
كه عالم، افراد
مختلفى دارد و
حكم اكرام
شامل همه آن
افراد مى شود.
صدر، محمد
باقر، دروس فى
علم الاصول، ج
1، ص 236.
مشكينى،
على، تحرير
المعالم، ص 134.
مشكينى،
على،
اصطلاحات
الاصول، ص 247.
شيرازى،
محمد، الوصول
الى كفاية
الاصول، ج 3، ص 255.
شيرازى،
محمد،
الاصول، ج 5، ص 59.
خمينى،
مصطفى،
تحريرات فى
الاصول، ج 2، ص 601.
مظفر، محمد
رضا، اصول
الفقه، ج 1، ص 168.
نائينى،
محمد حسين،
اجود
التقريرات، ج
1، ص 516.
اطلاق
اماكنى
شمول حكم بر
فرد در همه
مكان ها
اطلاق
اماكنى، از
اقسام اطلاق
احوالى است و
آن، در موردى
است كه مطلق،
فردى از افراد
ماهيت معنايى
جزئى مى باشد
در مقابل
موردى كه مراد
از مطلق، خود
ماهيت مى باشد
كه معنايى