نام کتاب : داستان راستان 2 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 99
متوجه خود کرده بود و برای آنها در فضیلت سادات و اولاد پیغمبر ، و
اینکه آنان وضع استثنائی دارند ، داد سخن میداد ، و مرتب میگفت : " ما
خانواده چنین ، ما خانواده چنان " . امام متوجه گفتار زید شد . ناگهان
نگاه تند و فریاد یا زید ! امام ، زید و همه اهل مجلس را متوجه کرد .
فرمود : " ای زید حرفهای بقالهای کوفه باورت آمده ، و مرتب تحویل مردم
میدهی ، اینها چه چیز است که به مردم میگویی ، آن که شنیدهای خداوند
ذریه فاطمه ( س ) را از آتش جهنم مصون داشته است ، مقصود فرزندان
بلافصل فاطمه ( س ) ، یعنی حسن و حسین و دو خواهر ایشان است . اگر مطلب
این طور است که تو میگویی و اولاد فاطمه وضع استثنائی دارند ، و به هر
حال آنها اهل نجات و سعادتمند ، پس تو نزد خدا از پدرت موسیبن جعفر
گرامی تری ، زیرا او در دنیا امر خدا را اطاعت کرد ، قائم اللیل و صائم
النهار بود ، و تو امر خدا را عصیان میکنی . و به قول تو هر دو ، مثل هم
، اهل نجات و سعادت هستید . پس برد با تو است ، زیرا موسی بن جعفر
عمل کرد و
نام کتاب : داستان راستان 2 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 99