تفسير:
نقشه نهائى
از اينجا جريان درگيرى برادران يوسف با يوسف عليه السلام شروع مىشود:
در آيه نخست، اشاره به درسهاى آموزنده فراوان اين داستان كرده، مىگويد: «به يقين در سرگذشت يوسف و برادرانش، نشانههائى براى سؤالكنندگان بود» «لَقَدْ كانَ في يُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ آياتٌ لِلسَّائِلينَ».
در اين كه: منظور از اين سؤال كنندگان چه اشخاصى هستند؟ بعضى از مفسران (مانند قرطبى در تفسير الجامع و غير او) گفتهاند: اين سؤالكنندگان جمعى از يهود مدينه بودند، كه در اين زمينه پرسشهائى از پيامبر صلى الله عليه و آله مىكردند.
ولى ظاهر آيه مطلق است و مىگويد: «براى همه افراد جستجوگر آيات و نشانهها و درسهائى در اين داستان نهفته است».
چه درسى از اين برتر كه گروهى از افراد نيرومند، با نقشههاى حساب شدهاى كه از حسادت سرچشمه گرفته، براى نابودى يك فرد ظاهراً ضعيف و تنها، تمام كوشش خود را به كار گيرند.
اما با همين كار بدون توجه، او را بر تخت قدرت بنشانند و فرمانرواى كشور پهناورى كنند.
و در پايان همگى در برابر او سر تعظيم فرود آورند، اين نشان مىدهد وقتى خدا كارى را اراده كند مىتواند آن را- حتى به دست مخالفين آن كار- پياده كند، تا روشن شود كه يك انسان پاك و باايمان تنها نيست و اگر تمام جهان به نابودى او كمر بندند، اما خدا نخواهد، تار موئى از سر او كم نخواهند كرد!.
***
«يعقوب» دوازده پسر داشت، كه دو نفر از آنها «يوسف» و «بنيامين» از يك