نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 9 صفحه : 77
2494.تهذيب الكمال ـ به نقل از محمّد بن خالد ـ: ابراهيم (يعنى نَخَعى) گفت: اگر از كُشندگان حسين عليه السلام بودم و مرا به بهشت مى بردند، شرم مى كردم كه به صورت پيامبر صلى الله عليه و آله نگاه كنم.
2495.عيون الأخبار ، ابن قُتَيبه : عبيداللّه بن زياد به قيس بن عُباد گفت: نظرت در باره من و حسين چيست؟ قيس گفت: مرا [از گفتن پاسخْ] مُعاف بدار. خدا، تو را مُعاف بدارد! عبيد اللّه گفت: حتما بايد بگويى . قيس ، جواب داد: روز قيامت، پدر او مى آيد و از او شفاعت مى كند و پدر تو هم مى آيد و از تو شفاعت مى كند ! عبيد اللّه گفت: خيانت و پليدىِ تو را فهميدم! اگر روزى از من جدا شوى، چنان به زمينت مى زنم كه تكّه بزرگت مويَت باشد.
2496.تذكرة الخواصّ ـ به نقل از شَعْبى ـ: قيس بن عُباد، نزد عبيد اللّه بن زياد بود . ابن زياد به وى گفت: نظرت در باره من و حسين چيست؟ قيس گفت: روز قيامت ، جد و پدر و مادر او مى آيند و شفاعتش مى كنند و جَد و پدر و مادر تو هم مى آيند و تو را شفاعت مى كنند ! ابن زياد ، خشمگين شد و او را از مجلس ، بيرون كرد .
[1] ابو عبد اللّه ، قيس بن عباد[ة] بن قيس ضبعى بكرى بصرى، از ياران امام على عليه السلام ، شخصيتى خودساخته، ستوده و مقبول بود. او پيامبر صلى الله عليه و آله را درك كرده بود و گفته شده كه از صحابه به شمار آمده است . قول درست ، اين است كه او دوران جاهلى را هم درك كرده بود. وى در دوران خلافت عمر ، به مدينه آمد واز فقهاى محدّث اهل بصره به شمار مى آمد. در برابر ابن اشعث در جنگ هايش جنگيده بود، تا آن كه هلاك شدند . سپس در خانه اش نشست و حَجّاج ، به دنبال او فرستاد و در سال 80 ق ، گردنش را زد.
نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 9 صفحه : 77