responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 5  صفحه : 85

1377.الأمالى ، شجرى ـ به نقل از بِشر بن غالب اسدى ـ: همانا ابن زبير ، به حسين بن على عليه السلام رسيد و گفت: كجا مى روى؟ فرمود : «عراق» . گفت: آنان ، كسانى هستند كه پدرت را كشتند و به برادرت نيزه زدند و مى بينم كه تو را نيز مى كشند. فرمود: «من نيز همان را مى بينم» .

1378.تاريخ دمشق ـ به نقل از مَعمَر ـ: شنيدم كه مردى با حسين بن على ، سخن مى گويد . شنيدم به عبد اللّه بن زبير مى فرمود: بيعت چهل هزار نفر از مردم كوفه يا عراق ، به دستم رسيده است كه برايم به طلاق و آزادى ، سوگند خورده اند [كه اگر تخلّف كردند ، زنانشان را طلاق دهند يا بردگانشان را آزاد كنند]» . عبد اللّه بن زبير گفت: آيا به سوى مردمى مى روى كه پدرت را كشتند و برادرت را بيرون كردند؟!

1379.تاريخ الطبرى ـ به نقل از ابو سعيد عَقيصا ، از برخى يارانش ـ: از حسين بن على عليه السلام در مكّه شنيدم كه با عبد اللّه بن زبير ، ايستاده بود . ابن زبير به او گفت : اى پسر فاطمه ! نزديك بيا . حسين عليه السلام به او ـ كه آهسته با وى سخن مى گفت ـ ، گوش فرا داد . آن گاه حسين عليه السلام رو به ما كرد و فرمود : «مى دانيد ابن زبير ، چه مى گويد؟» . گفتيم: خدا ما را فدايت كند! نمى دانيم. فرمود : «مى گويد: در اين مسجد (مسجد الحرام) بمان تا مردم را پيرامون تو گِرد آورم» . حسين عليه السلام آن گاه فرمود : «به خدا ، اگر يك وجب بيرون از مسجد كشته شوم، بهتر از آن است كه يك وجب ، داخل آن كشته شوم. به خدا ، اگر در سوراخِ يكى از خزندگان باشم، مرا بيرون مى كشند تا كار خود را انجام دهند. به خدا ، به من ستم مى كنند، چنان كه يهوديان در روز شنبه، ستم كردند» .

نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 5  صفحه : 85
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست