responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 5  صفحه : 187

1457.الأمالى ، صدوق ـ به نقل از عبد اللّه بن منصور، از امام صادق ، از: حسين عليه السلام حركت كرد تا به رُهَيمه [1] رسيد. آن جا مردى كوفى با كنيه ابو هَرِم ، بر او وارد شد و گفت: اى پسر پيامبر ! چه چيزى تو را از مدينه بيرون آورد؟ فرمود : «واى بر تو ، اى ابو هَرِم ! دشنامم دادند ، تاب آوردم . دارايى ام را خواستند، تحمّل كردم . خونم را خواستند، گريختم. به خدا سوگند كه مرا خواهند كشت. سپس خدا ، آنان را به خوارىِ گسترده و همه جانبه و شمشير بُرّان ، گرفتار مى سازد و كسى را بر آنان چيره مى سازد كه خوارشان گردانَد» .

1458.الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) ـ به نقل از بحير بن شدّاد اسدى ـ: در ثعلبيّه ، حسين عليه السلام به ما رسيد . با برادرم به سوى او رفتيم. جُبّه زردى پوشيده بود و در قسمت سينه اش ، جيبى داشت . برادرم به او گفت : براى تو نگرانم. او با تازيانه بر جامه دانى كه پشتِ سرش نهاده بود ، زد و فرمود: «اين ، نامه هاى برجستگان مردم كوفه است» .

1459.تاريخ دمشق ـ به نقل از سفيان ـ: مردى از بنى اسد، به نام بَحير ـ كه اهل ثعلبيّه بود ـ ، پس از سال يكصد و پنجاه [هجرى] ، براى ما گزارش كرد و مردى مسن تر از او در راه نبود. گفتم: مانند كه بودى ، هنگامى كه حسين بن على عليه السلام به شما رسيد؟ گفت: نوجوانى ، كه تازه به بلوغ رسيده است . آن روز، برادر بزرگ ترم به نام زُهَير ، نزد حسين عليه السلام رفت و گفت: اى فرزند پيامبر خدا ! تو را در ميان مردمى اندك مى بينم ! حسين عليه السلام با تازيانه اى كه در دستش بود، چنين اشاره كرد و بر خورجينى كه پشتِ سرش بود ، زد و فرمود : «اين خورجين ، آكنده از نامه است». گويى او از سخن [ بى پرواى ] برادرم [ ناراحت شده بود و ] شدّت عمل به خرج داد . به او گفتم : چند ساله اى؟ گفت : 116 ساله. غذا و كالايمان را به او سپرديم و چون باز گشتيم ، آن را از او خواستيم . گفت: اگر غذايى باشد ! شايد جانداران ، آن را خورده اند . گفتيم: اى دريغا ! غذايمان رفت. امّا ديديم كه او با من شوخى كرده و غذا و كالايمان را به ما داد.


[1] مزرعه اى نزديك كوفه. سَكونى گفته است : چشمه اى پس از منزل خَفيّه است ، در راهى كه از كوفه به شام مى روى (ر . ك : نقشه شماره 4 در پايان همين جلد) .

نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 5  صفحه : 187
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست