1455.الكافى ـ به نقل از حكم بن عُتَيبه ـ: مردى در ثعلبيّه با حسين بن على عليه السلام كه مى خواست به كربلا برود، ديدار كرد. بر او وارد شد و سلام كرد. حسين عليه السلام به او فرمود : «تو از كدام سرزمينى؟» . گفت: از مردم كوفه ام . فرمود : «سوگند به خدا ـ اى برادر كوفى ـ كه اگر تو را در مدينه ديده بودم ، نشانه جبرئيل عليه السلام را در خانه مان و وحى آوردنش را بر جدّم ، به تو نشان مى دادم. اى برادر كوفى ! آيا مى شود كه آبشخور دانش مردم ، ما باشيم و اينك ، آنان بدانند و ما ندانيم؟ اين ، نمى شود» .
1456.الملهوف : حسين عليه السلام شب را در ثعلبيّه به سر برد و چون بامداد شد، مردى از مردم كوفه با كنيه ابو هِرّه اَزْدى [2] را ديد . او چون نزد حسين عليه السلام آمد، بر ايشان سلام كرد و سپس گفت: اى فرزند پيامبر خدا ! چه چيزى تو را از حرم خدا و حرم جدّت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، بيرون كرده است؟ حسين عليه السلام فرمود : «واى بر تو ، اى ابو هِرّه! بنى اميّه ، دارايى ام را گرفتند، بردبارى كردم ، دشنامم دادند ، تاب آوردم و خواستند خونم را بريزند ، گريختم . به خدا سوگند ، گروه ستم پيشه ، مرا خواهند كشت و خداوند بر آنان ، خوارىِ گسترده و شمشير بُرّان را مسلّط مى سازد و كسى را بر آنان چيره مى گردانَد كه خوارشان كند تا از مردم سَبَأ ـ كه زنى بر آنان ، حاكم بود و در دارايى و خون هايشان ، بر آنان فرمان راند تا خوارشان ساخت ـ خوارتر باشند .
[1] از منزل هاى ميان مكّه و كوفه ، پس از منزل شُقوق و قبل از منزل خُزيميّه (ر .ك : نقشه شماره 3 در پايان همين جلد) .[2] ابو هِرّه اَزْدى كوفى ، همان است كه شيخ صدوق در الأمالى خود ، با عنوان «ابو هَرِم» از او ياد كرده و رجال شناسان ، از او يادى نكرده اند .
نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 5 صفحه : 185