904.رجال الكشّى ـ به نقل از ابو عبد اللّه جدلى ـ: من بر امير مؤمنان عليه السلام وارد شدم . فرمود: «هفت حديث برايت بگويم، پيش از آن كه كسى بر ما وارد شود» . گفتم: بگو، فدايت شوم! ... حديث چهارم ، اين بود: «اين ، كشته مى شود و تو زنده اى و او را يارى نمى كنى» و با دستش بر شانه حسين عليه السلام زد. گفتم: به خدا سوگند، [اگر حسين را يارى نكنم ،] زندگىِ پليدى خواهم داشت .
905.كامل الزيارات ـ به نقل از ابو عبد اللّه جدلى ـ: بر امير مؤمنان عليه السلام وارد شدم و حسين عليه السلام كنار او بود. امام على عليه السلام با دستش بر شانه حسين عليه السلام زد و سپس فرمود : «اين ، كشته مى شود و كسى او را يارى نمى كند» . گفتم: اى امير مؤمنان! به خدا سوگند ، اين كه زندگىِ بدى است! فرمود: «به هر روى ، اين مى شود» .
[1] او عبيد بن عبد است و ابن سعد ، او را عبدة بن عبد ، ذكر كرده و ابن حجر گفته: نام او ، عبد يا عبد الرحمان بن عبد است . ابو عبد اللّه جدلى ، از اصحاب خاصّ امير مؤمنان عليه السلام است . و گفته شده : او زير پرچم مختار و مسئول نگهبانان او بوده است. رجال شناسان اهل سنّت ، او را با آن كه به شيعه بودنش تصريح نموده اند ، توثيق كرده اند . در باره او ، روايت هايى و سخنانى با امير مؤمنان عليه السلام نقل شده كه گوياى خوبىِ اوست .
نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 3 صفحه : 295