امير مؤمنان (ع) مىفرمايد: ايُّهَا النَّاسُ انّى وَ اللَّهِ ما احُثُّكُمْ عَلى طاعَةٍ الَّا وَ اسْبِقُكُمْ الَيْها وَ لا انْهاكُمْ عَنْ مَعْصِيَةٍ الَّا وَ اتَناهى قَبْلَكُمْ عَنْها «1» اى مردم! به خدا سوگند شما را به طاعتى ترغيب نمىكنم مگر آنكه به آن از شما پيشى مىگيرم و شما را از معصيتى منع نمىكنم مگر آنكه خود پيش از شما از آن باز مىايستم. اين خصوصيت پيامبر و ائمه (ع) در همه ابعاد زندگى از جمله اخلاق آنها جارى بود. چنانكه رسول اكرم (ص) مىفرمايد: بُعِثْتُ لِاتَمِّمَ مَكارِمَ الْاخْلاقِ «2» بر انگيخته شدم تا مكرمتهاى اخلاقى را تكميل كنم. بنابر اين، «سيره اخلاقى» پيامبر و امامان عليهم السلام در بعد فردى و اجتماعى فرا راه زندگى پيروان آنهاست كه با الگو قرار دادن آن مىتوانند بهترين روش اخلاقى را داشته باشند. متاسفانه با اينكه تاريخ اسلام در ضبط و ثبت زندگى رهبران بزرگ خود، ممتاز است، ولى ما آنطور كه بايد و شايد توجّهى به سبك و سيره پيشوايان خود نداريم. به گفته شهيد مطهرى: ما ظلمى نظير ظلمى كه در مورد قرآن كردهايم، در مورد سيره پيغمبر و ائمه اطهار كردهايم. وقتى مىگويند پيغمبر چنين بود، مىگوييم: او كه پيغمبر بود. يا وقتى مىگويند على چنين بود مىگوييم او كه على بود، تو ما را با على قياس