مقدّمه بديهى است كه «اخلاق» و «عبادت» در يكديگر تأثير متقابل دارند، به اين بيان كه از يكسو اخلاق نيكو، سبب پيدايش و تقويت روحيه پرستش در فرد مىگردد و از سوى ديگر، يكى از آثار قطعى عبادت حق، تهذيب نفس، يا آراسته شدن به صفات زيبا و پيراسته شدن از خصلتهاى زشت است. بطور مثال؛ قرآن مجيد چنين اثرى را براى عبادتهايى مثل نماز، روزه و زكات، بديهى دانسته، مىفرمايد: «انَّ الصَّلوةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ» «1» همانا نماز (آدمى را)، از فحشا و منكر، باز مىدارد. «خُذْمِنْ امْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكّيهِمْبِها» «2» از ثروتهايشان صدقه (زكات) بستان تا به وسيله آن، آنان را پاك سازى و پرورش دهى! شهيد مطهرى در اين رابطه مىنويسد: «... در عبادت، خارج شدن از محدوده كوچك خودى، خارج شدن از محدوده آمال و تمنيّات كوچك، محدود و موقّت هست، و به عبارت ديگر؛ درعبادت، انسان از دايره تمنيّات و آمال كوچك، خارج مىشود، در عبادت التجاهست، انقطاع هست، در