كتانی ، ابوبکر محمدبن علی، عارف اهل بغداد در سدۀ سوم .از تاریخ ولادت و سرگذشت وی اطلاعات اندکی وجود داد. برخی شهرت او را کنانی ذکر کردهاند (ابنجوزی، ج2، ص275؛ ابناثیر، ج7، ص107). وی از اصحاب جنید، ابوسعید خراز و ابوالحسن نوری بود (سلمی، ص373؛ ابناثیر، همانجا). جنید و کتانی در بارۀ مسائل بسیاری با یکدیگر مکاتبه داشتند و کتانی وصیت کرد که پس از مرگش تمام این مکتوبات را با وی دفن کنند تا به دست کسی نیفتد (عطار، ص422).
ابوبکر کتانی را مصاحب خضر دانسته (انصاری، ص416؛ عطار، ص566ـ567) و گفتهاند که شاگرد رسول اکرم صلیاللهعلیه وآله وسلم بود، زیرا پیامبر را بسیار به خواب می دید. گفته اند که از طریق یکی از همین خوابها، ذکر «یا حی یا قیوم یا لا اله الّا انت» را از پیامبر دریافت کرد (انصاری، ص418؛ عطار، ص567).
کتانی حدود بیست سال از زندگیش را در سفر گذراند و سرانجام، تا پایان عمر، در مکه مجاور شد و در 322 در همانجا درگذشت. وی در روزگار خود از مشایخ بزرگ به شمار میآمد، چنانکه محمد مرتعش او را «چراغ حرم» لقب داده بود (سلمی، همانجا؛ قشیری، ص290، 427). او اهل خلوت و عزلت نبود و با مردم آمد و شد داشت (مایر، ص13). وی معتقد بود برترین مشایخ کسانی هستند که ظاهرشان مانند مردم عادی و باطنشان مانند خواص است(انصاری، ص416-417). کتانی برای عبادت در جوانی اهمیت زیادی قائل بود و صوفیان را به زهد و خلق نیک و خدمت به شیخ و استاد توصیه میکرد (انصاری، ص417؛ عطار، ص568). او سه شرط برای مرید قائل بود: اینکه خواب وی هنگام غلبۀ خواب، سخنش هنگام ضرورت و خوردنش در حال گرسنگی شدید باشد (عطار، ص567).
کتانی حدود بیست سال از زندگیش را در سفر گذراند و سرانجام تا پایان عمر در مکه مجاور شد و در 322 در همانجا درگذشت. وی در روزگارخود از مشایخ بزرگ به شمار میآمد، چنانکه محمد مرتعش او را «چراغ حرم» لقب داده بود (سلمی، همانجا؛ قشیری، ص290ـ427). او اهل خلوت و عزلت نبود و با مردم آمد و شد داشت (مایر،ص13). وی معتقد بود برترین مشایخ کسانی هستند که ظاهرشان مانند مردم عادی و باطنشان مانند خواص است (انصاری، ص614ـ417). کتانی برای عبادت در جوانی اهمیت زیادی قائل بود و صوفیان را به زهد و خلق نیک و خدمت به شیخ و استاد توصیه میکرد (انصاری، ص417؛ عطار، ص568). او سه شرط برای مرید قائل بود: اینکه خواب وی هنگام غلبۀ خواب، سخنش هنگام ضرورت و خوردنش در حال گرسنگی شدی باشد (عطار، ص569).
کلابادی (ص49) نام کتانی را از جمله مشایخی ذکر کرده است که در نشر علم اشارت، کتاب و رسایل داشتهاند. عطار (ص564) نیز وی را صاحب تصنیف معرفی کرده، اما دیگران منابع به کتاب یا رساله ای از او هیچ اشارهای نکرده و صرفاً سخنانی از وی نقل کردهاند (رجوع کنید به سلمی، ص373ـ377؛ عطار، ص565-570). روزبهان بقلی (ص213) نیز یکی از شطحیات وی را دربارۀ سماع اهل حقیقت تفسیر کرده است.
منابع : (1) ابناثیر، الکامل فی التاریخ، چاپ عبدالله قاضی، بیروت 1407؛ (2) ابنجوزی، صفةالصفوه، ]بیجا[ 1412/ 1991م؛ (3) عبداللّهبن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، چاپ محمد سرور مولایی، تهران 1386ش؛ (4) روزبهان بقلی، شرح شطحیات، چاپ هنری کربین، تهران 1344ش/ 1966م؛ (5) ابوعبدالرحمن محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیه، چاپ نورالدین شریبه، حلب ـ سوریه، 1406/1986م؛ (6) محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، چاپ محمد استعلامی، تهران 1378ش؛ (7) عبدالکریمبن هوازن قشیری، الرساله القشیریه، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، دمشق، بیروت 1408/1988م؛ (8) ابوکبر کلابادی، التعرف لمذهب اهلالتصوف، بیروت 1407/1986م؛ (9) فریتس مایر، ابوسعید ابوالخیر: حقیقت و افسانه، ترجمۀ مهر آفاق بایوردی، تهران 1378ش.
/ صباح قنبری/