ترکمانی ، خاندان ، نسبت چند تن از علمای حنفی مصر از قرن هفتم تا نهم . خاندان ترکمانی ، مشهور به ابن ترکمانی ، از فرزندان و نوادگان عثمان بن ابراهیم بن مصطفی بن سلیمان فخرالدین ماردینی اند. افراد این خاندان عموماً اهل علم و فضل بوده و بیش از دو قرن مرجعیت امور دینی حنفیان را در مصر بر عهده داشته اند. برجسته ترین اعضای خاندان ترکمانی ، عثمان بن ابراهیم و دو فرزندش ، تاج الدین احمد و علاءالدین علی ، بوده اند. برخی دیگر از اعضای این خاندان نیز صاحب نام بوده اند.
1) عثمان بن ابراهیم ، فقیه و عالم به تفسیر و حدیث و ادبیات عرب . تاریخ تولد وی را ابن حَجَر عَسقَلانی (ج 2، ص 435) 660 نوشته است (قس زرکلی ، ج 4، ص 202). او که ریاست حنفیان مصر را بر عهده داشت ضمن اِفتا در مدرسة منصوریه و نظارت بر اوقاف مدرسه به نیابت از ناظر ترک آن ، کتاب خود، شرح الوجیز الجامع لمسائل الجامع را که شرحی بر الجامع الکبیر محمدبن حسن شیبانی بود، تدریس می کرد. او علاوه بر دو فرزند خویش ، شاگردان بسیاری تربیت کرد، از جمله ابن حجر عسقلانی (محدّث ، رجالی ، تراجم نگار و ادیب ) و محیی الدین عبدالقادر قُرَشی (عالم به تراجم ، حافظ حدیث و فقیه ). وی در رجب 731 در قاهره درگذشت (سیوطی ، 1387، ص 469؛ ابن ابی الوفا، ج 1، ص 346؛ ابن حجر عسقلانی ، همانجا).
2) تاج الدین احمد ، فرزند ارشد عثمان بن ابراهیم ، فقیه و ادیب . وی در 681 در مصر به دنیا آمد (ابن تَغْری بِردی ، 1984، ج 1، ص 382). نزد پدرش و برخی دیگر از علمای مصر، همچون عبدالمؤمن بن خلف دِمیاطی و ابن صَواف ، تحصیل کرد (ابن حجر عسقلانی ، ج 1، ص 198؛ ابن تغری بردی ، همانجا) و در فقه و اصول و حدیث و کلام و ادبیات عرب و منطق و هیئت مهارت یافت و مفتی و مدرّس شد. نظم و نثر خوبی داشت و آثار متعدد و متنوعی تصنیف کرد، هرچند که نتوانست بیشتر آنها را تکمیل کند. جمال الدین مسلماتی می گوید که بسیاری از آثار او را به برادرش نسبت داده اند (ابن حجر عسقلانی ، همانجا؛ ابن ابی الوفا، ج 1، ص 122؛ سیوطی ، 1384، ج 1، ص 334). برخی ، هفده اثر از او برشمرده اند که از آن جمله است : شرح الجامع الکبیر شیبانی در فقه ، شرح المنتخب ابوالولید باجی در اصول فقه ، شرح شمسیّه کاتبی قزوینی در منطق ، دو کتاب مبسوط و متوسط در علم فرایض و تعلیقه بر المحصّل فخررازی (ابن تغری بردی ، 1984، ج 1، ص 383ـ384؛ ابن حجر عسقلانی ، همانجا؛ صفدی ، ج 7، ص 182ـ183). وی در 744 در قاهره درگذشت و همانجا در کنار قبر پدرش دفن شد (صفدی ، ج 7، ص 182؛ ابن ابی الوفا، همانجا؛ سلاّ می ، ج 1، ص 456).
3) علاءالدین علی ، فرزند دیگر عثمان بن ابراهیم ، مفتی و قاضی . وی در 683 در مصر به دنیا آمد. در فقه و اصول و حدیث و تفسیر و ادبیات عرب و علوم عقلی تبحر داشت . امام و مفتی حنفیان مصر بود و به تدریس نیز اشتغال داشت (ابن تغری بردی ، 1383، ج 10، ص 246؛ ابن قطْلُوبُغا، ص 153). در 748 به جای قاضی القضاة زین الدین بسطامی ، قضاوت حنفیان مصر را بر عهده گرفت و تا هنگام مرگ در آن منصب بود (ابن حجر عسقلانی ، ج 3، ص 84؛ ابن تغری بردی ، همانجا). علاءالدین آثار متعددی تألیف کرد، اما همچون برادرش نتوانست همة آنها را تکمیل کند. برخی از آثار وی عبارت است از: الجوهرالنقی فی الرد علی البیهقی ، در نقد کتاب السنن الکبری اثر ابوبکر بیهقی * که در 1316 در حیدرآباد (سرکیس ، ج 1، ستون 50) چاپ شده است ؛ مقدمة فی اصول الفقه ؛ الکفایة فی مختصر الهدایة ؛ المنتخب فی علوم الحدیث ؛ مختصرِ المحصّل فخرالدین رازی . وی در دهم محرّم 750 در قاهره درگذشت (ابن قطلوبغا، ص 153ـ 154؛ ابن تغری بردی ، 1383، ج 10، ص 247؛ بغدادی ، ج 1، ستون 720).
4) محمدبن احمدبن عثمان ، ملقب به شمس الدین ، مورخ و فقیه و اصولی . در 714 به دنیا آمد. در فقه شاگرد ابن سَرّاج و علاءالدین قونوی بود. وی پس از 750 در طرابلس به قتل رسید. از آثار اوست : الجنان که خلاصه ای است از وفیات الاعیان فی انباء ابناء الزمان اثر ابن خَلَّکان (متوفی 681) و کشف الکاشف الذهنی در دو جلد، که شرحی بر المغنی جلال الدین خبّازی (متوفی 671) است (حاجی خلیفه ، ج 2، ستون 1749، 2018؛ بغدادی ، ج 2، ستون 157؛ ابن قطلوبغا، ص 205).
5) جمال الدین عبداللّه بن علی بن عثمان ، فقیه و عالم به تفسیر و حدیث . در 719 به دنیا آمد. در 750 قاضی القضاة مصر شد. وی در جامعِ ابن طُولُونِ مصر تفسیر و در کاملیّة مصر حدیث تدریس می کرد. صدرالدین محمد (743ـ776)، مفتی و مدرّس و قاضی مصر، فرزند اوست . جمال الدین در شعبان 769 درگذشت (سیوطی ، 1387، ص 470).
عزّالدین عبدالعزیزبن علی بن عثمان نیز از همین خاندان است . وی فقیه بود و در 749 بر اثر طاعون درگذشت (سیوطی ، 1387، ص 469).
منابع : (1) ابن ابی الوفا، الجواهر المضیّة فی طبقات الحنفیة ، ج 1، حیدرآباد دکن 1408/1988؛ (2) ابن تغری بردی ، المنهل الصافی ، ج 1، چاپ محمد محمدامین ، قاهره 1984؛ (3) همو، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة ، مصر: دارالکتب ، ( بی تا. ) ؛ (4) ابن حجر عسقلانی ، الدرر الکامنة فی اعیان المائة الثامنة ، بیروت 1414/1993؛ (5) ابن قطلوبغا، تاج التراجم فی من صنّف من الحنفیّه ، چاپ ابراهیم صالح ، بیروت 1412/ 1992؛ (6) اسماعیل بغدادی ، هدیة العارفین ، ج 1ـ2، در حاجی خلیفه ، ج 5ـ6؛ (7) حاجی خلیفه ؛ (8) زرکلی ؛ (9) سرکیس ؛ (10) محمدبن رافع سلاّ می ، الوفیات ، چاپ صالح مهدی عباس و بشار عوّاد معروف ، بیروت 1402/ 1982؛ (11) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی ، بغیة الوعاة فی طبقات اللغوییّن و النّحاة ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم ، قاهره 1384؛ (12) همو، حسن المحاضرة فی تاریخ مصر و القاهرة ، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم ، ج 1، ( قاهره ) 1387/1967؛ (13) صفدی .