ترکمان چای ، عهدنامه ، عهدنامه ای که پس از دورة دوم جنگهای ایران و روس در پنجم شعبان 1243 در ترکمان چای بین ایران و روسیه منعقد شد. این عهدنامه در تاریخ دیپلماسی ، روابط بین المللی و اوضاع داخلی ایران نقطة عطف تلقی می شود. دو دوره جنگ ایران و روسیه ، ایران را بیش از گذشته به عرصة سیاستهای جهانی کشاند و فضای جدیدی در ایران ایجاد کرد که برای تحولات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ایران زمینة مساعدی فراهم آمد ( رجوع کنید بهجنگهای ایران و روس * ).
با تأسیس سلطنت قاجار (1210ـ1344)، قفقاز اهمیت ویژه ای یافت . رشد و گسترش سرمایه های تجاری روسیه ، که از زمان پتر کبیر آغاز شده بود، سیاست نظامی خاصی در پی داشت که از یکسو گرایش به تسلط بر دریای سیاه برای تفوق بر عثمانی و از سوی دیگر، سلطه بر دریای خزر را برای نفوذ به هند، از طریق خلیج فارس و سرزمینهای شرق دریای خزر، در اولویت قرار می داد. الحاق گرجستان به روسیه در 3 جمادی الاولی 1216/ 12 سپتامبر 1801 (گوگوشویلی و زورابیشویلی ، ص 61) و خودمختاری برخی حکام محلیِ تحت حمایت روسیه ، موضوع مهم دیگری بود که حکومت قاجار را به تسلط بر قفقاز و دستیابی به مرزهای صفوی تحریک می کرد. پیش از این ، دو اردوکشی نظامی آقامحمدخان به قفقاز در 1209 و 1211 (ساروی ، ص 268، 297)، روسها را برای تسلط بر این ناحیه تحریض کرده بود؛ ازینرو، در 1218/ 1803 نخستین دورة جنگهای ایران و روسیه آغاز شد که ده سال ادامه یافت و به شکست ایران و عقد عهدنامة گلستان * انجامید. اقدامات سیاسی ایران برای پس گرفتن مناطق اشغال شده ، طی سالهای پس از انعقاد این قرارداد، بی نتیجه ماند ( رجوع کنید به خاوری شیرازی ، ج 1، ص 386، 438ـ439؛ هدایت ، 1339 ش ، ج 9، ص 533 ـ534؛ همو، 1373 ش ، ص 376).
افزون بر این ، برخوردهای نظامی ایران و عثمانی در فاصلة سالهای 1236 تا 1238 در غرب و شمال غرب ، که منجر به عقد قرارداد هفت مادّه ای صلح شد ( رجوع کنید به مفتون دنبلی ، ص 339ـ 367، 371ـ381)، و توجه سیاست خارجی ایران به مسائل مرزی با عثمانی ، برای رفع اختلافات مرزی ایران و روسیه فرصتی باقی نگذاشت و به استقرار روسها در مناطق تصرف شدة قفقاز استحکام بخشید. با اشتغال ایران به مسئلة عثمانی و قطع نسبی مذاکرات ، روسها مالکیت سه منطقة مهم و راهبردی (مَحالّ بالغ لو/ بالقلو، گونی / اَرْوَنَق و گوگجه دنگیز/ گوگچه تنگیز/ سوان ) را مطرح کردند. با اینحال ، در 1240 مازاروویچ ، نمایندة دولت روسیه ، در بارة تعیین مرزهای دو کشور با عباس میرزا و اللهیارخان آصف الدوله و حسن خان ساری اصلان در چمن سلطانیه به مذاکره پرداخت (خاوری شیرازی ، ج 1، ص 600؛ سپهر، ج 1، ص 357). این مذاکرات ، که ادعاهای تازة روسها را مبنی بر مالکیت محالّ سه گانه در برداشت ، بی نتیجه ماند. تنها نتیجه ، احالة مذاکرات به تفلیس با حضور یرمولوف ، فرمانده کل نظامی قفقاز، بود که به زعم هیئت سیاسی ایران ، وی باانصاف بود (هدایت ، 1339 ش ، ج 9، ص 633). بنابراین ، میرزامحمدصادق مروزی به نمایندگی ایران ، و مازاروویچ عازم تفلیس شدند، ولی مازاروویچ در تبریز بر میرزامحمدصادق پیشی گرفت و قبل از او به تفلیس رسید. با تحریک وی ، سپاه روسیه محالّ بالغ لو را اشغال کرد و مذاکرات میرزامحمدصادق با ولیامینوف ، معاون یرمولوف ، در تفلیس ، نیز بی نتیجه ماند. با مرگ الکساندر اول (تزار روسیه ) در 1241/ 1825، مذاکرات متوقف شد و میرزامحمدصادق به ایران بازگشت (خاوری شیرازی ، ج 1، ص 602). مرگ الکساندر اول و شکست مذاکرات تفلیس ، برای کارگزاران سیاسی ایران این توهم را به وجود آورد که راه هرگونه مذاکرة سیاسی برای رفع اختلافات مرزی ، بخصوص در بارة نواحی اشغال شده ، مسدود شده و تنها راه ممکن ، آغاز مخاصمات نظامی است (هدایت ، 1339 ش ، ج 9، ص 640ـ641).
نیکلای اول ، امپراتور روسیه ، برای حل نهایی مسائل ایران و روسیه ، پرنس منشیکوف را به تهران فرستاد. منشیکوف زمانی به ایران رسید که به سبب نقض مُفاد عهدنامة گلستان از سوی سپاه روس ، زمینة نبرد در ایران فراهم شده بود. در 1241، فتحعلی شاه و شاهزادگان و سران دربار و علمای بزرگ ایران و عتبات عالیات در چمن سلطانیه مجمعی تشکیل دادند (خاوری شیرازی ، ج 1، ص 616؛ اسناد رسمی در روابط سیاسی ایران با انگلیس و روس و عثمانی ، ج 1، ص 343؛ واتسون ، ص 201).
پیش از این ، در پی درخواستهای مرزنشینان مسلمان و غیرمسلمان از علما و گزارشهای رسیده در بارة ستم روسها بر مردم این ناحیه ، علمای بزرگ و در صدر آنان ، سیدمحمد طباطبایی اصفهانی معروف به سیدمحمد مجاهد، به مجتهدان و فضلای سرزمینهای اسلامی نامه نوشته و عموم مسلمانان را به جهاد دعوت کرده بودند (خاوری شیرازی ، ج 1، ص 613؛ جهانگیرمیرزا، ص 6ـ 8 ؛ نیز رجوع کنید به تنکابنی ، ص 128ـ129). منشیکوف هنگامی در چمن سلطانیه به اردوی شاه رسید که مجمع بزرگ علمای ایران ، به زعامت سیدمحمد طباطبایی و ملااحمد نراقی ، تشکیل و مقرر شده بود که فتحعلی شاه باید «با دولت روسیه ترک مصالحه و مدارا کند و لازم است و واجب شرعی که عداوت و منازعت آشکار سازد» (هدایت ، 1339 ش ، ج 9، ص 646)؛ ازینرو، درخواست منشیکوف مبنی بر فرستادن سفیری از ایران به روسیه برای «تهنیت جلوس امپراتور جدید» و «تعزیت امپراتور متوفی » پذیرفته نشد و علما نیز تقاضای او را برای ملاقات و گفتگو نپذیرفتند و تأکید کردند که مهربانی با کفار بنا بر نص کلام ایزدِ جبّار، حرام است و افزودند که «در صورت ردّ ولایات ، باز جهاد با ایشان واجبتر از روزة ماه صیام است » (خاوری شیرازی ، ج 1، ص 617). منشیکوف که تلاشهایش برای ایجاد صلح ، به رغم تمایل عباس میرزا، بی نتیجه مانده
بود، بسرعت به روسیه رفت و بدین ترتیب ، دورة دوم جنگهای ایران و روسیه در ذیحجّة 1241 آغاز شد (جهانگیرمیرزا، ص 15ـ16).
با سقوط تبریز (1243) و شهرهای دیگری چون مرند و خلخال و مشکین (مشکین شهر) و سراب و گرمرود تا میانه ، تنها برخی مناطق ، از جمله اردبیل و ارومیه و ساوجبلاغ و تالش و مغان ، تحت حاکمیت قاجار باقی ماند (هدایت ، 1339 ش ، ج 9، ص 678). بنابراین ، عباس میرزا برای برقراری صلح تلاش کرد. نخستین اقدام رسمی را برای مذاکره میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی انجام داد و در تبریز درخواست صلح را به پاسکویچ تسلیم کرد (خاوری شیرازی ، ج 2، ص 661). دومین اقدام رسمی ، پیامی بود که بیژن خان گرجی برای پاسکویچ * برد (همانجا). روسها پیشنهاد مذاکره در بارة صلح را پذیرفتند و منطقة دهخوارقان (آذرشهر کنونی )، در پنج فرسنگی تبریز، را برای برگزاری جلسات گفتگو تعیین کردند (همانجا). جان مک دونالد کینر ، سفیر انگلستان ، که در طی جنگ به فتحعلی شاه پیوسته بود، به همراه جان مک نیل (پزشک هیئت سیاسی انگلیس ) در گفتگوهای صلح دهخوارقان شرکت داشت و تلاش می کرد که مذاکرات نهایی صلح را به انجام رساند (هدایت ، 1373 ش ، ص 399، 410ـ411). خبر پذیرش گفتگوی صلح دهخوارقان همراه با پیشنهاد چهار مادّه ای پاسکویچ ، به عنوان پیش شرط مصالحه ، به عباس میرزا رسید. مفاد این پیشنهاد عبارت بود از: واگذاری ایروان و نخجوان و اردوباد به روسیه و تعیین رود ارس به عنوان مرز دو کشور؛ واگذاری تالش و مغان به روسیه ؛ پرداخت بیست کرور اشرفی (ده هزار سکة طلا) غرامت به روسیه ؛ عذرخواهی نایب السلطنه یا شاه ایران از امپراتور در سن پترزبورگ (جهانگیرمیرزا، ص 96ـ97). فتحعلی شاه نخست این پیشنهاد را قبول نکرد، ولی پس از کم شدن مبلغ غرامت و آگاه شدن از وخامت اوضاع ، آن را پذیرفت (خاوری شیرازی ، ج 2، ص 665).
سرانجام در 27 رجب 1243، هنگامی که نیروهای پاسکویچ از تبریز خارج شده بودند، منوچهرخان معتمدالدوله نخستین بخش غرامت را به پیشقراولان سپاه روسیه تحویل داد. پاسکویچ نیز در نامه ای به عباس میرزا، وی را برای ادامة مذاکرات صلح به روستای ترکمان چای دعوت کرد (جهانگیرمیرزا، ص 109ـ 110). در 5 شعبان 1243/ اول فوریة 1828، عباس میرزا، آصف الدوله ، قائم مقام ، منوچهرخان معتمدالدوله ، پاسکویچ ، جان مک نیل ، میرزامسعود (مترجم زبان فرانسه )، میرزامحمدعلی منشی الممالک و میرزاابوالحسن خان شیرازی (وزیر دول خارجة ایران )، در اردوگاه نظامی روسها در ترکمان چای گفتگوهای صلح را به انجام رساندند و نمایندگان ایران و روسیه عهدنامة ترکمان چای را امضا کردند (خاوری شیرازی ، ج 2، ص 669، 699؛ هدایت ، 1339 ش ، ج 9، ص 686؛ نفیسی ، ج 2، ص 173؛ برای متن کامل عهدنامه رجوع کنید بهمعاهدات و قراردادهای تاریخی در دورة قاجاریه ، ص 127ـ135، 142ـ146). در اواخر همان ماه ، میرزاابوالحسن خان شیرازی و ژنرال روزن متن مذاکرات و قرارداد را در تهران به شاه دادند (خاوری شیرازی ، ج 2، ص 670).
عهدنامة ترکمان چای در دو بخش سیاسی و بازرگانی ، بترتیب در شانزده و نُه مادّه ، تنظیم شده بود که هر کدام شرایط سنگینی را به مردم و حکومت ایران تحمیل می کرد. روسها در عرصة سیاسی و اقتصادی دارای چنان امتیازاتی در ایران شدند که تا آن زمان از هیچیک از همسایگان خود به دست نیاورده بودند.
محورهای اساسی بخش سیاسی عهدنامة ترکمان چای در مواد سوم ، چهارم ، هفتم ، هشتم ، دهم و سیزدهم آن آمده است . برطبق مادّة سوم ، ناحیه و شهر مهم نخجوان و ایروان از ایران جدا و به روسیه واگذار شد. مادّة چهارم به تعیین مرزهای ایران و روسیه اختصاص یافت و مجرای رود ارس سرحد دو کشور شد. طبق مادّة هفتم ، روسها عباس میرزا را ولیعهد و جانشین مشروع شاه می دانستند. برطبق مادّة هشتم ، کشتیهای تجاری روسیه همچنان از حق کشتیرانی آزاد در دریای خزر در طول کرانه های آن بهره مند بودند. این مادّه ، برای ایران در دریای خزر هیچگونه حقی قائل نبود. مادّة دهم ، بیشترین امتیاز را نصیب سیاستهای توسعه طلبانة روسیة تزاری می نمود. این مادّه «استقرار و توسعة روابط بازرگانی را میان دو دولت یکی از محسّنات بازگشت به صلح » می دانست و در پی آن ، بر عقد قراردادی جداگانه در این زمینه تأکید داشت ، به این صورت که ایران به روسیه حق می داد که هر نقطه ای را که سود بازرگانی آن کشور ایجاب می کرد، انتخاب کند تا از این طریق روسیه بتواند کانونهای نمایندگی و کنسولی ایجاد کند. امتیاز روسیه در این مادّه سبب شد که انگلیس ، در به دست آوردن امتیازاتی در ایران ، با روسیه بشدت رقابت کند که به انعقاد قرارداد بازرگانی ایران و انگلیس در 1257، در دورة محمدشاه ، انجامید. مادّة سیزدهم ، و برخی از موارد مادّة چهاردهم ، در بارة اسیران و اتباع دو دولت بود که برطبق آن ، ایران و روسیه می بایست در فرصتی چهارماهه ، اسیران را به نمایندگان دو دولت تحویل می دادند.
در مادّة سیزدهم ، برای دخالت در شناسایی اسیران و اتباع دو دولت و استرداد آنان حقی نامحدود در نظر گرفته شده بود. با تکیه بر این مادّه بود که یک سال پس از عقد عهدنامه ، گریبایدوف * (نخستین سفیر رسمی دولت روسیه در ایران ) به جستجوی گرجیان و ارمنیانی برآمد که به زعم وی باید به روسیه بازمی گشتند.
چنانچه ذکر شد، بخش دوم عهدنامه متضمن روابط تجاری ایران و روسیه بود که در نُه مادّه تنظیم و به قرارداد سیاسی منضم شد. این بخش ، بیش از آنکه ناظر به گسترش تجارت روسیه و منافع سرمایه داری تجاری آن در ایران باشد، راه مطمئنی برای نفوذ روسها و تحقق اهداف سیاسی آنان بود. محورهای اساسی این بخش از عهدنامه نیز مواد پنجم و ششم و هفتم و هشتم بود که هرکدام امتیازات فراوانی به روسیة تزاری می داد. برطبق مادّة پنجم ، اتباع دولت روسیه می توانستند در ایران مسکن یا مرکز فروش بخرند یا اجاره کنند و مأموران دولت ایران ، بدون اجازة وزیرمختار و کنسول روسیه ، حق ورود به آنجا را نداشتند. مادّة ششم ، ورود مایحتاج مأموران نمایندگیهای روسیه به ایران را، بدون پرداخت عوارض گمرکی ، مجاز می شمارد. همچنین ، به اتباع ایرانیِ در خدمت آنان ، تا زمان خدمت ، حقوقی برابر با اتباع روسیه داده می شد و در صورت وقوع و اثبات جرم ، با رضایت وزیرمختار و کنسول ، آنان را به محاکم ایرانی تحویل می دادند. در مادّة هفتم ، محاکمات و موارد اختلاف میان اتباع روسیه در ایران با قوانین روسیه حل وفصل می شد و اختلاف میان اتباع روسیه و ایران در صورتی به محاکم ایرانی ارجاع داده می شد که مترجمی از نمایندگی رسمی روسیه ، با اجازة وزیرمختار یا کنسول روسیه ، حضور داشت . مادّة هشتم به سنگینترین و مداخله جویانه ترین اقدام ، و در واقع نقض حاکمیت قضایی ایران ، منتهی می شد. برطبق این مادّه ، در صورتی که اتباع روسیه قتل یا جنایتی مرتکب می شدند، قضاوت آن برعهدة وزیرمختار، کاردار یا کنسول روسیه بود و محاکم ایران نمی توانستند آنان را تعقیب یا مجازات کنند. رسیدگی به این موارد، درصورت مدلل شدن جنایت ، تنها در حضور نمایندگان کنسولی روسیه در ایران امکان پذیر بود. درصورت احراز تقصیر، محکوم به وزیرمختار یا کنسول امپراتور روسیه سپرده می شد تا در روسیه مجازات شود ( رجوع کنید بهکاپیتولاسیون * ).
بدین ترتیب ، انعقاد عهدنامة ترکمان چای از یکسو تا حدودی به خواستهای سیاسی و توسعه طلبانة روسیه و نفوذ سرمایه داری تجاری آن تحقق بخشید و از سوی دیگر، رقابت دو دولت توسعه طلب روسیه و انگلستان را تشدید کرد و عرصه های سیاسی و اقتصادی جامعة ایران را قریب به یکصد سال تحت تأثیر مستقیم و غیرمستقیم خویش قرار داد.
اصل عهدنامة ترکمان چای ، به همراه دو طومار، در ادارة کل اسناد و خدمات پژوهشی وزارت امور خارجة ایران موجود است که به صورت دفتری با 36 برگ در ابعاد 5ر19 سانتیمتر * 5ر31 سانتیمتر به دو زبان فارسی و فرانسه ، حاوی چهار عهدنامه است : متن عهدنامة سیاسی ترکمان چای (16 فصل )؛ عهدنامه ای مبنی بر تفسیر فصول چهارم و ششم در بارة نحوة اقامت ارتش روسیه در آذربایجان تا هنگام پرداخت غرامت ؛ عهدنامه ای مبنی بر تفسیر فصل نهم ، راجع به روش پذیرایی از سفرا و نمایندگان روسیه در ایران ؛ عهدنامه ای در خصوص تعیین تکلیف اتباع و مأموران طرفین و امور بازرگانی و قضایی و کاپیتولاسیون (9 فصل ). طومار اول با سرلوحة تاج و عقاب علامت امپراتوری روسیه حاوی عهدنامه ای بازرگانی است ، مشتمل بر یک مقدمه به زبان روسی و نُه فصل به زبان فرانسه و یک نتیجه به زبان روسی ، در قطع
53 سانتیمتر * 76ر2 سانتیمتر. طومار دوم ، با همان مشخصات ، حاوی عهدنامه ای در باب شرایط پرداخت غرامت جنگی و اشغال آذربایجان تا زمان پرداخت غرامت از طرف ارتش روسیه است ، مشتمل بر یک مقدمه و شش فصل و یک نتیجه به دو زبان روسی و فرانسه ، در ابعاد 53 سانتیمتر * 28ر1 سانتیمتر، با لفافه ای از اطلس سفید.
منابع : اسناد رسمی در روابط سیاسی ایران با انگلیس و روس و عثمانی ، چاپ غلامحسین میرزاصالح ، تهران : نشر تاریخ
(1) ایران ، 1365 ش ؛ (2) محمدبن سلیمان تنکابنی ، قصص العلماء ، تهران : انتشارات علمیّه اسلامیّه ، ( بی تا. ) ؛ جهانگیرمیرزا، تاریخ نو:
(3) شامل حوادث دورة قاجاریه از سال 1240تا 1267 قمری ، چاپ عباس اقبال ، تهران 1327 ش ؛ (4) فضل الدین عبدالنبی خاوری شیرازی ، تاریخ ذوالقرنین ، چاپ ناصر افشارفر، تهران 1380 ش ؛ (5) محمد فتح اللّه بن محمدتقی ساروی ، تاریخ محمدی ( احسن التواریخ )، چاپ غلامرضا طباطبائی مجد، تهران 1371 ش ؛ (6) محمدتقی بن محمدعلی سپهر، ناسخ التواریخ : تاریخ قاجاریه ، چاپ جمشید کیانفر، تهران 1377 ش ؛ (7) معاهدات و قراردادهای تاریخی در دورة قاجاریه ، چاپ غلامرضا طباطبائی مجد، تهران 1373 ش ؛ (8) عبدالرزاق بن نجفقلی مفتون دنبلی ، مآثرسلطانیه : تاریخ جنگهای ایران و روس ، تبریز 1241، چاپ غلامحسین صدری افشار، چاپ افست تهران 1351 ش ؛ (9) سعید نفیسی ، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دورة معاصر ، تهران 1361 ش ؛ (10) رابرت گرانت واتسون ، تاریخ ایران از ابتدای قرن نوزدهم تا سال 1858 ، ترجمة ع . وحید مازندرانی ، تهران 1356 ش ؛ رضاقلی بن محمدهادی
(11) هدایت ، فهرس التّواریخ ، چاپ عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث ، تهران 1373 ش ؛ (12) همو، ملحقات تاریخ روضة الصفای ناصری ، در میرخواند، تاریخ روضة الصفا ، ج 8 ـ10، تهران 1339 ش ؛