به اسلام او حكم مىشود .(2)در صورت لال بودن ، اشاره بيانگر آن ، كفايت مىكند.(3)
حكم ياد شده، اختصاص به كافر اصلى دارد؛ امّا كيفيّت تحقّق اسلام در مرتدّ( --> ارتداد)به نوع ارتداد و منشأ آن بستگى دارد. اگر منشأ ارتداد، انكار توحيد و رسالت بوده، گفتن شهادتين كفايت مىكند و اگر انكار برخى ضروريات، مانند وجوب نماز و حرمت زنا بوده است، علاوهبر شهادتين، اقرار به آنچه انكار كرده نيز لازم است؛ بلكه به تصريح برخى، گفتن شهادتين در اين فرض لازم نيست.(4)
2. كردار:به جا آوردن اعمالى مانند نمازهاى يوميّه، روزه ماه رمضان و حج كه ويژه مسلمانان است، بر مسلمان بودن انجام دهنده آنها دلالت مىكند؛ البته به شرطى كه پيشينه كفر نداشته باشد. در صورت داشتن پيشينه، در دلالت انجام دادن اعمال ياد شده بر اسلام وى اختلاف است. قول به عدم دلالت، به مشهور نسبت داده شده است.(5)
3. تبعيّت:تبعيّت بر سه گونه است:
يك . تبعيّت از پدر و مادر:فرزند نابالغ، تابع پدر و مادر خويش است. بنابراين، اگر والدين يا يكى از آنان مسلمان باشند، فرزندان نابالغ ايشان نيز محكوم به اسلاماند.(6)
دو . تبعيّت از اسير كننده:كودكى كه جداى از پدر و مادر كافر خود به اسيرى مسلمانى در آمده است، در اينكه به تبع اسلام اسير كنندهاش محكوم به اسلام است يا نه و يا تنها در طهارت بدن تابع او است، نه ساير احكام، اختلاف است.(7)
سه . تبعيّت از دارالاسلام:كودكى كه در سرزمين اسلام( --> دار الاسلام)يا سرزمين كفر كه مسلمانان نيز در آنجا حضور دارند، پيدا شده است( --> لقيط)به اسلام او حكم مىشود(8)( --> تبعيّت).
اسلام مُراهق:در تحقّق اسلام نوجوان مميّز نزديك به بلوغ ـ كه محكوم به كفر بوده ـ با اقرار به شهادتين، اختلاف است(9)(--> مراهق).
اسلام مُكرَه:فردى كه با اكراه( -->اكراه)به اسلام گرويده است، اگر از اهل كتاب