نام کتاب : شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه نویسنده : شریعتمداری، جعفر جلد : 3 صفحه : 539
ديدم،من
به سراغ آن بروم شايد شعلهاى از آن براى شما بياورم و يا بهوسيلۀ اين آتش
راهى پيدا كنم»طه10/.
ولى اين آتش نبود،بلكه نور الهى بود.موسى به گمان اين كه آتش است
براى پيدا كردن راه و يا بر گرفتن شعلهاى، بهسوى آتش حركت كرد[1].هنگامى كه موسى(ع)نزد
آتش آمد،صدايى شنيد كه او را مخاطب ساخته مىگويد:اى موسى من پروردگار توام،
كفشهايت بيرون آر كه تو در سرزمين مقدس«طوى»هستى.موسى با شنيدن اين نداى روحپرور،هيجان
زده شد و لذت غير قابل توصيفى سر تا پايش را احاطه كرد و گفت اين پروردگار من است
كه مرا مفتخر ساخته،تا به من نشان دهد كه در آغوش رحمتش از آغاز طفوليت تاكنون
پرورش يافتهام و آمادۀ رسالت عظيمى شدهام.(ج 167/13-168.)
از مادّۀ«قبض»به معنى«گرفتن»و جمع كردن اجزاى پراكنده است.
موسى(ع)پس از بحث و گفتگو با برادرش هارون و نكوهش شديد او در مورد
گوسالهپرستى بنى اسرائيل و نيز پس از تبرئه هارون،به محاكمۀ«سامرى»كه
گوساله را به وجود آورده بود پرداخت و گفت:اين چه كارى بود كه تو انجام دادى؟او در
پاسخ گفت:
من از مطالبى آگاه شدم كه آنها نديدند و آگاه نشدند«من چيزى از
آثار رسول و فرستادۀ خدا را گرفتمفَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ
الرَّسُولِو سپس آن را بدور افكندم و اين چنين نفس من مطلب را در نظرم جلوه
داد»طه96/.
در اين كه منظور سامرى از اين سخن چه بوده؟در ميان مفسران دو تفسير
معروف است: