به طورى كه«راغب»در مفردات مىگويد:«فتح»در اصل به معنى از بين
بردن پيچيدگى و اشكال است و آن بر دو گونه است:گاهى با چشم ديده مىشود(جنبۀ
حسّى) مانند گشودن قفل،و گاه با انديشه درك مىشود(جنبۀ معنوى)مانند گشودن
اندوهها و غصهها،و يا گشودن رازهاى علوم،و همچنين داورى كردن ميان دو كس و گشودن
مشكل نزاع و مخاصمه آنها.
بنابراين با توجه به آيات مورد بحث،اگر در مورد جداسازى صفوف
مخصوصا در آنجا كه همه با هم آميختهاند اين واژه به كار رفته،به خاطر همين
است،چرا كه علاوه بر جداسازى در ميان آنها قضاوت و داورى كه يكى از معانى فتح است
نيز انجام مىگيرد و هركدام را به آنچه استحقاق دارد جزا مىدهد.
قابل توجه اين كه در بعضى از روايات روى ذكر«يا فتّاح»براى حلّ
مشكلات تكيه شده است،چرا كه اين اسم بزرگ الهى كه به صورت صيغۀ مبالغه
از«فتح»آمده بيانگر قدرت پروردگار بر گشودن هر مشكل و از ميان بردن هر اندوه و
غم،و فراهم ساختن اسباب هر فتح و پيروزى است.در واقع هيچكس جز او«فتّاح»نيست
و«مفتاح»و كليد همۀ درهاى بسته در دست قدرت اوست.
در تفسير جملۀ«وَ اسْتَفْتَحُوا»در آيۀ 15
سورۀ ابراهيم[***]،آنجا
كه مىگويد:«آنها (از خدا)تقاضاى فتح و پيروزى كردند و هر گردنكش منحرفى نوميد و
نابود شد»در ميان
[**]قُلْ
يَجْمَعُ بَيْنَنٰا رَبُّنٰا ثُمَّ يَفْتَحُ بَيْنَنٰا
بِالْحَقِّ وَ هُوَ الْفَتّٰاحُ الْعَلِيمُ .«بگو:پروردگار ما
همۀ ما را جمعمىكند سپس در ميان ما به حق داورى مىكند(و صفوف مجرمان
را از نيكوكاران جدا مىسازد)و اوستداور(و جداكنندۀ )آگاه»سبأ26/.