جمع«مغرب»است.در اين آيه اشاره به خداوند مشارق و مغارب شده است،
مىگويد:«سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها كه ما قادريم».
در آيات قرآن مجيد گاهى تعبير«مشرق»و«مغرب»به صورت«مفرد»آمده است،
مانند آيۀ 115 سورۀ بقره:وَ لِلّٰهِ الْمَشْرِقُ وَ
الْمَغْرِبُ ...«مشرق و مغرب از آن خداست...»و گاه به صورت
تثنيه آمده است،مانند آيۀ 17 سورۀ الرحمن:رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ
الْمَغْرِبَيْنِ .
«پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب»و گاه به صورت جمع:المشارق و
المغارب مانند آيۀ مورد بحث.
بعضى كوتهنظران اين تعبيرات را متضاد پنداشتهاند،در حالى كه همگى
هماهنگ و هريك اشاره به نكتهاى است.توضيح اين كه خورشيد هر روز از نقطه تازهاى
طلوع و در نقطه تازهاى غروب مىكند،بنابراين به تعداد روزهاى سال مشرق و مغرب
داريم و ازسوىديگر در ميان اينهمه مشرق و مغرب دو مشرق و دو مغرب در ميان آنها
ممتاز است كه يكى در آغاز تابستان،يعنى حد اكثر اوج خورشيد در مدار شمالى،و يكى در
آغاز زمستان يعنى حد اقل پايين آمدن خورشيد در مدار جنوبى است(كه يكى تعبير به
مدار رأس السرطان و از ديگرى تعبير به مدار رأس الجدى مىكنند)و چون اين دو كاملا
مشخص است روى آن مخصوصا تكيه شده است.علاوه بر اين،دو مشرق و دو مغرب ديگر كه آنها
را مشرق و مغرب اعتدالى مىنامند(در اول بهار و اول پاييز هنگامى كه شب و روز در
تمام دنيا برابر است)نيز مشخص مىباشد كه بعضى ربّ المشرقين و ربّ المغربين را
اشاره به آن گرفتهاند و آن نيز قابل توجه است.
امّا آنجا كه به صورت«مفرد»ذكر شده معنى جنس را دارد كه توجه تنها
روى اصل مشرق و مغرب است بىآنكه نظر به افراد داشته باشد.به اين ترتيب تعبيرات
مختلف بالا هريك نكتهاى دارد و انسان را متوجه تغييرات مختلف طلوع و غروب آفتاب و
تغيير منظم