در اصل،كلمۀ«استعاذه»به معنى«پناه بردن و پناه خواستن»است و
از مادّۀ«عَوذ» گرفته شده و اين آيه طرز استفاده از قرآن مجيد و چگونگى
تلاوت آن را بيان مىكند و مىفرمايد:«هنگامى كه قرآن مىخوانى از شر شيطان مطرود
شده،به خدا پناه بر»فَاسْتَعِذْ بِاللّٰهِحجر98/.
البته منظور تنها ذكر جملۀ«اَعُوذُ بِاللّٰهِ مِنَ
الشَّيطانِ الرَّجيم»نيست،بلكه تخلّق به آن شرط است،يعنى ذكر اين جمله مقدمۀ
تحقق حالتى در نفس و جان انسان گردد،حالت توجه به خدا،حالت جدايى از هوا و هوسهاى
سركشى كه مانع فهم و درك صحيح انسان است،حالت بيگانگى از تعصبها و غرورها و
خودخواهيها و خودمحوريهايى كه انسان را وادار مىكند كه از همه چيز،حتى از سخنان
خدا به نفع خواستههاى انحرافيش استفاده كند.و تا چنين حالتى در روح و جان انسان
پيدا نشود،درك حقايق قرآن براى او ممكن نيست،بلكه به عكس ممكن است قرآن را با توسل
به«تفسير به رأى»وسيلهاى قرار دهد براى توجيه خواستههاى شركآلودش.(ج
396/11-397.)
مصدر است به معنى«پناه بردن»،آنجا كه يوسف(ع)در برابر پيشنهاد كامجويى
زليخا قرار گرفت و تمام جريانها را بهسوى لغزش و گناه مشاهده كرد و هيچ راهى از
نظر ظاهر براى او باقى نمانده بود،در پاسخ زليخا به اين جمله قناعت كرد و
گفت:«پناه مىبرم به خدا»(قٰالَ مَعٰاذَ اللّٰهِ).
يوسف به اين ترتيب خواستۀ نامشروع همسر عزيز را با قاطعيت رد
كرد و به او فهماند كه هرگز در برابر او تسليم نخواهد شد و در ضمن اين واقعيت را
به او و به همهكس