نام کتاب : اخلاق اسلامى نویسنده : داودى، محمد جلد : 1 صفحه : 17
حوادث تلخ روزگار ياور مردم بود. پيامبر صلى الله عليه و آله
به او فرمود: اين صفتها از آنِ مؤمنان راستين است. اگر پدرت مسلمان بود، ما براى
او طلب آمرزش مىكرديم. سپس فرمود: به پاس احترام به فضايل اخلاقى پدرش، او را
آزاد كنيد.[1]
تجربه بشرى نيز نشان داده كه انسان بدون پايبندى به اصول اخلاقى
نمىتواند زندگى آرامى داشته باشد. در دوران معاصر در كشورهاى غربى به دنبال
پيشرفتهايى كه در زمينه علومتجربى بهدست آمد، بهتدريج توجه به اصول اخلاقى و
فضايل كمرنگ شد و حتى در برخى موارد با اخلاق و فضايل اخلاقى مبارزه گرديد، اما
اخيراً به سبب آسيبهايى جدى كه از اين طريق به جامعه و افراد وارد شده، توجه به
اخلاق فزونى يافته است. ليكونا در اين باره مىگويد:
واقعاً ما را چه مىشود؟ نوزادان در آشغالدانى، يكونيم ميليون سقط
جنين در هر سال، افزايش مداوم سوءاستفادههاى جنسى و بدنى از كودكان، فقير بودن
يكچهارم كودكان! نسلهاى آينده ما اين امور را در پنجاه يا صد سال بعد، چگونه
خواهند ديد؟
نظرسنجىها نشان مىدهد بسيارى از مردم آمريكا به اين نتيجه
رسيدهاند كه اين كشور دچار انحطاط معنوى و اخلاقى شده است. اين درك و حس فزاينده
وجود دارد كه مدارس، خانوادهها، كليساها، همه انجمنها و گروهها و آنهايى كه در
طول تاريخ مسئول انتقال ميراث اخلاقى به جوانان بودهاند، بايد گردهم آيند و با
يارى يكديگر اخلاق كودكان و بهطوركلى فرهنگ ما را رشد دهند.
مدارس نيز دريافتهاند كه بايد پرورش اخلاقى انجام دهند. آنها بايد
پرورش اخلاقى را بالاترين اولويت خود قرار دهند؛ زيرا اين هدف زيربناى ديگر كارها
در مدرسه است.[2].
بنابراين اخلاق نقش بسيار مهمى در سعادت فردى و اجتماعى انسان دارد و
به همين رو از ديگر علومْ برتر است و يا دستكم در زمره علومى است كه بر ديگر علوم
برترى دارند.
پس از بررسى اهميت و ضرورت علم اخلاق، حال بايد پرسيد علم اخلاق
چيست؟ از چه مسائلى بحث مىكند و با علوم ديگر چه رابطهاى دارد؟
[1] - ميرزا حسين نورى، مستدرك
الوسايل، ج 11، ص 193