نام کتاب : احوال و اقوال شيخ ابوالحسن خرقانى نویسنده : مينوى، مجتبى جلد : 1 صفحه : 180
653 بو يزيد از بركت نور ابو الحسن مستفيد
شده بود.
653؛ قرآن را در بازگشت از زيارت بو يزيد تمام كرد.
654 احمد صرّام خادم را گفت: شيخ گفت چهل سالست جز ياد خداى به خاطر
او نمىآيد 654 چهل سالست تا نفس او دوغ ترش مىخواهد 654 دو عبارت عربى منقول از
قول او 655 بو سعيد كه به خرقان رسيد سخن نمىگفت تا شيخ خواهش كرد.
655 زن شيخ پسرش را نزد بو سعيد فرستاد تا دست بر سر او كشد.
655 بو سعيد پيغام داد به زن شيخ كه با او ترك خصومت كن.
656 مريدى از مريدان شيخ به كوه لبنان براى زيارت قطب عالم رفت. ف 32
ديده شود.
657 قطب عالم از شنيدن گفته ابو الحسن منقلب گرديد.
658 آداب ابو الحسن در رياضت نفس و عبادت 659 قول او در باب مرگ غريب
در خانقاهش.
660 حكايت راجع به حلال خوردن او 661 ترشى كه خادمه ساخته بود.
662 اثر دعاى شيخ در بازگردانيدن رخت و كالاى پسرش.
663 مريدان ابو سعيد در خاطر كرده بودند كه شيخ ايشان را انگور سپيد
و سياه دهد.
664 مناجات شيخ ابو الحسن منقول از مجموعهاى خطّى.
نام کتاب : احوال و اقوال شيخ ابوالحسن خرقانى نویسنده : مينوى، مجتبى جلد : 1 صفحه : 180