يعنى در اينجا هم پروردگار بقدرى حقّ است و متحقّق به حقّ، كه با
وجود اينكه بندگان را خود إيجاد كرده و مخلوقند و عابدند، و عنوان عبوديّت محضه
نسبت به ساحت مقدّس او دارند، و تجلّى و ظهور او هستند و وجود و عدمشان به اوست،
معذلك خداوند نخواست حقّ را يكطرفه قرار بدهد، تفضّلًا و توسّعاً. و براى بندگان
هم نسبت به أوامر او، زيادى ثواب و توسّع در رحمت را جزا قرار داد. يعنى بر خود
إلزام كرد كه بر آنها تفضّل كند.
و اين جمله، بسيار جمله لطيف و عالى است! أمير المؤمنين عليه السّلام
نمىفرمايد: خداوند براى بندگان استحقاقى نسبت به خودش قرار داد كه به آنها ثواب
بدهد يا أجر بدهد؛ بلكه تأدّباً مىفرمايد:
وَ جَعَلَ جَزَآءَهُمْ ...
جزاء آنها را اين قرار داد. يعنى با اينكه مطرح سخن ما در حقوق طرفين
و استحقاق فردى است بر فرد ديگر، أمّا در اينجا به عنوان أدب لفظ استحقاق را به
كار نبرد، بلكه فرمود:
وَ جَعَلَ جَزَآءَهُم عَلَيْهِ ...
خلاصه و محصّل مطلب اين است كه: پروردگار با عظمت و قدرت و كبريائيّت
و جامعيّت صفات جمال و جلالش كه موجودات و بندگان و مخلوقات را إيجاد كرد و از كتم
عدم به وجود آورد در حالتى كه اينها لا شىْء محض هستند، معذلك حقّى براى آنها
قرار داد بدين كيفيّت كه در صورتى كه إطاعت او را بجا بياورند، به آنها مزيد ثواب
و مضاعف بودن جزاء و پاداش را عنايت كند.