responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله    جلد : 3  صفحه : 85

است دست بردارند، به جهت آنكه چيزى كه مجرد باشد معنايش اين است كه محتاج ماده نيست، و اگر احتياج به ماده نداشت صرف وجود امكانى‌اش در موجوديت آن- به مقتضاى قاعده عدم بخل در فياض- كافى است و بايد ازلًا موجود باشد و حدوث زمانى معنى ندارد، پس بايد به حدوث ذاتى قائل باشند.

در غير اين صورت يا بايد بگويند جسمانى بوده كه محتاج ماده و تخصص استعداد مى‌باشد و وجودش بايد بعد از استكمال استعداد ماده باشد و يا اينكه- نعوذ باللَّه- نقصى در مبدأ قائل باشند كه در مبدئيت، فعليت نداشته بلكه در مبدئيت، قوه داشته و هر موقع از قوه بيرون آمد و حيثيت مبدئيت فعليت پيدا كرد، نفس موجود مى‌شود، و اين مستلزم اين است كه در مبدأ به ماده قائل باشند و بودن ماده در مبدأ، مستلزم تركيب، و تركيب مستلزم امكان، و امكان، مستلزم بطلان واجب است و واجب اگر باطل شود مستلزم بطلان عالم است. پس روى اين ميزان امكان ندارد كسى كه قائل به تجرد نفس است به حدوث زمانى‌اش قبل از بدن قائل شود. پس اخبارى كه در اين باب وارد شده بايد گفت كه درصدد بيان مرتبه‌اى از مراتب طولى وجود نفس مى‌باشند؛ چنانكه غير از نفس، موجوداتى در مراتب عاليه، به وجود ديگرى موجودند.

شايد كلام عظما و حكما در اين باب ناظر به مراتب ديگرى باشد. و مى‌توان گفت:

افلاطون الهى هم، آنچه را گفته در نفوس جزئيه نيست و شايد نظر وى به همان عقيده‌اش در وجود ارباب انواع باشد كه از قدم نفس، رب النوع نفوس را اراده كرده باشد. و بالجمله: اين وجوهى بود كه اقوال مخالفين آخوند را ابطال مى‌كند.

ادله مذهب افلاطون و ابطال آن‌

[1]

مخفى نماند: متعصّبين به مذهب افلاطون سه دليل اقامه كرده‌اند بر اينكه نمى‌شود نفوس انسانى حادث باشد:

اول اينكه: حدوث نفس مستلزم اين است كه نفس مجرد نباشد؛ چون اگر حادث‌


[1] اسفار، ج 8، ص 333.

نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله    جلد : 3  صفحه : 85
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست