نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 2 صفحه : 182
كمالات است، چيز ديگرى صادر نمىشود و اين وجود منبسط ظلّ رب است «أَ لَمْ تَرَ إِلى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ»[1] و اين نور، جلوهاى از نور او و جلوهاى از جمال اوست «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ».[2]
و اين حقيقت هويتى بسيط است؛ زيرا اين هويت بسيطه از آن هويت بسيطه است كه در حال بساطت، هم اول و هم آخر و هم ظاهر است، علم و نور و ظهور و وجود و موجود است «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ»،[3] اين ظلّ بسيط نيز علم و نور و قدرت و اراده است و ليكن منفصل از ذات؛ ظلّ ذات و شعاع ذات و ربط به ذات است و هيچ فرقى از جهت بساطت و وحدت و عدم انثلام آن به واسطه صدق مفاهيم كماليه، با ذات مبدأ نداشته جز اينكه مخلوق او و صادر از اوست. در ادعيه رجبيه است:
«لا فرق بينك و بينها إلّا أنّهم عبادك و خلقك فتقها و رتقها بيدك»
تا آنجا كه عرض مىكند:
«فبهم ملأت سماءك و أرضك حتّى ظهر أن لا إله إلّا أنت» [4]
و حضرت امير عليه السلام همين مضمون را در ادعيه شعبانيه فرموده است. [5]
و بالجمله: معلوم شد كه وجود منبسط، علم و معلوم و قدرت و اراده است و اين طبيعت «يد» خداوند است