و اما جعل جهل و جنود آن، تبعىِ ظلّى است؛ از قبيل جعل لوازم ماهيت، و اين خود يكى از مسائل علم الهى است كه در حكمت متعاليه به تحقيق پيوسته [2] و اين جا مجال آن مباحث نيست.
و اگر مراد از جنود، نفس فعليّات اين اوصاف و كمالات باشد، جهل از قبيل لوازم وجود است بالنسبه به كمالات عقليه؛ و يا آن كه اينها به كسب عبد حاصل شود و رياضات و مجاهدات را در آن مدخليت تامّ است. با اين وصف، نسبت آنها با حق تعالى:
اما در جنود عقل؛ به واسطه آن است كه جميع كمالات و آثار وجوديّه مجعول به جعل الهى است، و كسب عبد در اعداد و تهيه مدخليّت دارد؛ چنانچه در علوم عقليه مبرهن است. [3]
و اما در جنود جهل؛ جعل تبعى و بالعرض است. و شايد اشاره به همين تبعيت و عرضيت باشد، اين كه در اين حديث شريف فرمايد: «جنود جهل پس از جنود عقل عطا شد.» گر چه تطبيق آن از فهم عرفى دور است.
و نكته آن كه: حقايق عقليه را حق تعالى در قرآن شريف و انبياء و ائمه معصومين- عليهم الصلاة و السلام- در احاديث شريفه، نوعاً به لسان عرف و عامّه مردم بيان مىكنند، براى شفقت و رحمت بر بنى الانسان است كه هر كس، به مقدار فهم خود، از حقايق نصيبى داشته باشد. پس آنها حقايق غيبيّه عقليه را نازل فرمايند تا به درجه محسوسات و مأنوسات عامّه مردم رسانند تا آنها كه در